بستن

الف ۷۳۰ با طعم دلتنگی و بازگشت به اصل

گریشنا: «الف» نشریه داخلی انجمن شاعران و نویسندگان گراش است که هر هفته در گریشنا منتشر می‌شود. این انجمن هر پنجشنبه دو ساعت مانده به اذان غروب در خانه فرهنگ گراش برگزار می شود. الف شماره ۷۳۰ هم‌زمان با جلسه ۸۳۰ روز پنج شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۴ منتشر شد. مطالب برگزیده این شماره را می‌توانید در ادامه بخوانید، و کل نشریه را نیز می‌توانید به فرمت pdf از گریشنا دریافت کنید (کلیک کنید). برای خواندن و گرفتن شماره‌های قبل‌تر، می‌توانید به سایت الف به نشانی aleph.ir بروید.

Aleph730png_Page1

 

بالای سر تنهایی

شعری از حوریه رحمانیان

 

چراغ‌های خیابان تهی از نور

ماه جمجمه‌ی بزرگ قدیمی

شیشه‌ی ماشین را پایین داد

تا

هوایی بخورند رگ‌های گشوده

آرام‌تر شد

آرام

خاموش

مردی در دوردست شعر دکلمه می‌کرد

رادیوی ماشین هنوز روشن بود

 

Aleph730png_Page2

 

کدیم

مثنوی گراشی از شهرام پورشمسی

 

صحرووِ سبز و خُرَم یادش و خئر

هی هی حاجی کَرَم یادش وخئر

برکه یامو پُر وا اِز آوّوِ بَرو

نه چونِ حالا پُر اِز خار و چَروو

کاو سیامو سَوزِ سَوز وا اِز بَشُش

یادِ سَدُّ شُر شُرِ آوّوِ خَشُش

اِز بَرو قبل اِز بهار پاروو مُوا

چَن تونیرِ نوو تِکِ صحراو مُوا

هر که مهموش وا شَگُت شادی بیا

همره خُت پیشتاوو بادی بیا

چنتا بیکه چنتا دَل بِنّم خَشن

آخ بَرِ بیکه دلم خَرگِ تَشن

دوره یک شَسّه صفادُش وا ، وَتی

تخمه و پِسّه صفادوش وا ، وَتی

چایی با هیمه دِگه شُز دَسّه بِس

سنگ ناحق شُز پُس نورسه بِس

صحروو حتماً با کباب و سیخ نِووا

کاهت و حرف پُر زِتیغ و ریخ نِووا

دلمو صاف وا عین آووِ بُنگُرا

خصّال کاجان سَگُش چُن سُنگُرا

یوردیا پُر وا زِ زَک یا که نِمِشک

نِه چُنِ حالا لواشک با تَمشک

زینته مَشک که شَشِت کَپمو خشا

زَک تِکِ دیگو زئرُش خَرگِ  تشا

همّتِ طایی شُوا یادِ وَتی

شاوو شُ اَگُت باید اِئکه آختی

تِه تَخ برکه اُنک وا چُن تَغرگ

صحبِ  وَگّه رُسَّزه رسما نِه مَرگ

باغت آباد، شُزّبوو کم نابوزِن

حس و حال و معرفت نَم نابوزِن

خَرمَن آبادا ، پّر اِز بادا وَتی

هَر چه وا روو وا ، چُنِ پای پَتی

آرزو و دِل خَشیشوو پیل نه وا

بین مردم پُر زِقال و قیل نه وا

حرفِ گَپتر با تَریخی هم خَشا

هرچه وا کِئتر شِله تخم چشا

دَس زِدل واسه دلم ریشن بَبَه

زخم بیخود اکثر اِز خیشِن بَبَه

یادِ بابا علی و شعرهء خَشُش

یاد نیم تی وابوزهء پُشتِ چَشُش

صادق آقا ، یادِ کِتری یادِ تَش

یادِ شعرت ، جوم کِشتی جومِ خَش

الغرض تیتَر هوا دوشوا ،چه حیف

مَئکْ مَئکِ کئر نوادوش وا ،چه حیف

Aleph730png_Page3

 

 کارگاه ترجمه شعر ۱۸

انتخاب و ترجمه مسعود غفوری

Survivor

Vijay Seshadri

We hold it against you that you survived.

People better than you are dead,

but you still punch the clock.

Your body has wizened but has not bled

.

its substance out on the killing floor

or flatlined in intensive care

or vanished after school

or stepped off the ledge in despair.

.

Of all those you started with,

only you are still around;

only you have not been listed with

the defeated and the drowned.

.

So how could you ever win our respect?–

you, who had the sense to duck,

you, with your strength almost intact

and all your good luck.

.

(بشنوید )

 

نجاتیافته

ویجی سشدری

 

سرزنش‌ات می‌کنیم که جان به در بردی.

آدم‌های بهتر از تو هم مرده‌اند،

ولی تو هنوز سرِ وقت می‌آیی و کارت می‌زنی.

بدن‌ات پلاسیده، اما هنوز اجزایش

 

فرو نریخته بر کف کشتارگاه

یا صاف نشده در آی‌سی‌یو

یا ناپدید نشده بعد از مدرسه

یا از لبه‌ی پنجره پرت نشده در ناامیدی

 

از بین تمام آنها که با هم شروع کردید

تنها تویی که باقی مانده‌ای

تنها تویی که هنوز جا نگرفته‌ای

در لیست مغلوبان و مغروقان.

 

پس مگر اصلا می‌شود احترام‌مان را جلب کنی؟

تو، که فهمیدی باید سرت را بدزدی

تو، که توان‌ات دست‌نخورده مانده

تو و این‌همه خوش‌شانسی‌ات.

 

(بشنوید)

Aleph730png_Page5

 

تقویم الف ۲۱

ابوالحسن محمودی

مردی که ما را میمون کرد

ما به طور طبیعی هیچ مشکلی با میمون‌ها نداریم، اتفاقاً حیوانات بامزه و شیرینی هم هستند، اما این‌که یک‌نفر پیدا شود و بگوید که این حیوانات بامزه ده‌ میلیون سال تلاش کردند تا از چهارپا روی دوپا راه بروند، اگرچه اتفاق تلخی است که به همه جای حساس بدن آدم برمی‌خورد، اما کاملاً صحیح و مستدل است. تقویم این هفته را به بهانه‌ی درگذشت تمثال بی‌مثال مکتب میمونیسم، استاد چارلز داروین، که کرک و پر نامبرده در ۱۹ آوریل ۱۸۸۲ ریخت، به این ادعای بی‌حرف و حدیث می‌پردازیم:

داروین برای اثبات این‌که بگوید پدرجد اش از نسل شامپانزه‌های مجمع‌الجزایر کومور است، از نظریه‌های متعددی بهره برد. یکی از آنها، نظریه انتخاب طبیعی یا همان نظریه‌ی بخور تا خورده نشوی یا بزن تا زده نشوی و قس‌علی هذا، بود. مطابق این نظریه، او معتقد بود که: «گونه‌ها تغییر می‌کنند». پرواضح است که بر اساس این نظریه، دو چشم و دو ابرو و همچنین دماغ و دهن و این‌ها تغییری نمی‌کنند و فقط این گونه‌ها هستند که تغییر می‌کنند.

امروزه و با پیشرفت تکنولوژی وعلم پزشکی نیز نه‌تنها این نظریه رد نشد بلکه کاملاً به تایید هم رسید. کافی است نگاهی بیندازیم به بسیاری از افرادی که بعد از عمل زیبایی و بوتاکس و پروتز گونه، لیمیت دکوراسیون صورت خود را به سمت اورانگوتان‌های ساکن در جنگل‌های کشور دموکراتیک کنگو میل می‌دهند. و لذا آفتاب آمد دلیل آفتاب.

اما داروین بر خلاف تصور آن‌قدرها هم میمون نبود که بلافاصله نظریه‌ تکامل‌اش را عرضه کند. او در مخفی‌گاه خود(به جهت حساسیت کار) ۲۲سال، یعنی در حدفاصل سال‌های ۱۸۳۶ تا ۱۸۵۸، برای اثبات این نظریه تلاش کرد. از داروین به عنوان اولین کفترباز بریتانیا نیز یاد می‌کنند؛ چراکه او در ابتدا این گونه از پرندگان بی‌زبان و از همه‌جا بی‌خبر را مورد مطالعه قرار داد و اصرار داشت که اولین گونه کبوتر ها به جای پر، پشم داشتند. در تاریخ آمده است که او پس از اثبات ادعای خود با حالتی نیمه‌برهنه از مخفی‌گاه‌اش خارج شد و با«کفتر کاکل به سر وای‌وای» گویان، این خبر را به اطلاع یار مربوطه ‌رساند.

داروین برای رسیدن به نظریه تکامل خود از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. به طوری که او از تنها همسر خود ده فرزند ناقابل به یادگار گذاشت. به بیان صریح‌تر و بر اساس همین نظریه، او اثبات کرد که فرزند ارشد خود نسبت به فرزند دوم میمون‌تر است. و همین‌طور بگیرید تا برسد به ته‌تغاری، عزیز کرده‌ی مامان و بابا!

جا دارد از این پشمالوی میمون‌مآب به خاطر حفظ و بازشناساندن پیشینه‌ی خود و این‌که ما که هستیم و از کجا آمده‌ایم تشکر و قدردانی کنیم و به او بگوییم که: «خسته نباشی دلاور، خداقوت پهلوان.»

 

Aleph730png_Page7

 

شعروگرافی ۳۰

فاطمه آبازیان

Aleph730png_Page10

 

برای دریافت کل نشریه، اینجا کلیک کنید.

1 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 نظر
scroll to top