- هفت‌برکه – گریشنا - https://7berkeh.ir -

منتخبان شوراپنجم: خیز خورشیدی به سمت فرماندهی شورا

هفت‌برکه (گریشنا): مصطفی خورشیدی، که در جمع‌های خصوصی‌تر او را «حاج مصطفی» صدا می‌زنند، با کسب بالاترین رای به شورای پنجم راه یافت. خورشیدی که سابقه فرماندهی دو پایگاه مقاومت بسیج را در سابقه دارد و بر مدیریت جهادی تاکید می‌کند، یکی از شانس‌های ریاست شوراست، چون در دوره‌های قبل معمولا کسی که بالاترین رای را به دست می‌آورد، به ریاست شورا می‌رسید. هرچند در شورای پنجم، با حضور سه رییس دوره‌های پیشین، خورشیدی راه سختی برای رسیدن به صندلی ریاست خواهد داشت.

صفت‌های «جوان ارزشی و حزب‌الهی» را یکی از وبلاگ‌نویسان طرف‌دار خورشیدی برای او و فوزیه ناصری به کار است. عبدالمهدی وفایی‌فرد، روزنامه‌نگاری که در سال‌های گذشته در جبهه‌ی محمود احمدی‌نژاد و سعید جلیلی، و امسال در جبهه‌ی رییسی کار کرده است، در کانال تلگرامی‌اش نوشت: «… آن‌چه باعث شده امروز نه‌تنها ناراحت نباشم بلکه خوش‌حال هم باشم، تشکیل یک شورای ارزشی در شهر و ورود دو جوان حزب‌الهی به شوراست. امیدوارم مسیر ۴ سال آینده‌ی شهر، مسیری پر از تلاش، حرکت، پویایی و نشاط باشد.» و امیرحسین محسن‌زاده که خود را یک «سرباز نسل سومی با رنگ اصول‌طلبی!» معرفی می‌کند، نیز در کانال تلگرامی‌اش نوشته است: «… سال‌ها، تا حدود سه دهه شاهد اینچنین هم‌دلی و هماهنگی نیرو‌های انقلابی از نسل آن قدیمی‌ها، نبودیم. اما امسال… پیروزی بزرگ جوانان و نیروهایی که انقلابی نامیده می‌شوند، تحول و هم‌دلی و هماهنگی آنها در جریان این انتخابات بود.»

از طرفی دیگر، با دقت در نوشته‌های همین دو فعال رسانه‌ای، می‌توان به رابطه‌ی ستاد انتخاباتی خورشیدی با ستاد سید ابراهیم رییسی در گراش نیز پی برد. کسانی که در اولین شب مناظره‌ی نامزدهای شورای شهر حضور داشتند، با دیدن یدالله سالاری به عنوان مشاور در کنار مصطفی خورشیدی تعجب کردند. سالاری مسئول کمیته‌ی جوانان ستاد رییسی بود؛ کسی که اعتراض او در سخنرانی دو سال پیش یونسی، نماینده‌ی ویژه‌ی رییس جمهور در گراش، (خبر در گریشنا [1]) باعث تشکیل پرونده‌ای شد، اما در نهایت او توانست در دادگاه تجدید نظر حکم برائت بگیرد.

خورشیدی به مدت ۱۹ سال فرمانده پایگاه‌های بسیج بوده است. او در هر دو مسجدی که طیف‌بندی سیاسی-اجتماعی شهر را در مقاطعی شکل داده‌اند، یعنی مسجد صاحب‌الزمان (عج) و مسجد ولی عصر (عج) پایگاه مقاومت تشکیل داده و سال‌ها در آنها فعالیت کرده است. در نتیجه، حمایت این بخش از جامعه در محله‌های مختلف شهر، موضوعی غیر قابل چشم‌پوشی است.

علاوه بر همه‌ی اینها، او یک معلم دینی است. سابقه‌ی انتخابات شورا نشان می‌دهد مردم اقبال بیشتری به فرهنگیان آموزش و پرورش نشان می‌دهند، مخصوصا کسانی که سابقه‌ی تدریس علوم دینی را نیز در کارنامه داشته‌اند. سیدعباس جهانبانی، حبیب‌الله مهرابی، محمد نام‌‌آور، مهوش شیبانی افرادی هستند که تاییدکننده‌ی این سابقه‌اند.

توجه به همه‌ی این نکته‌ها، و با در نظر گرفتن تبلیغات وسیعی که برای این دو نفر در مساجد و مکان‌های مذهبی و پایگاه‌ها انجام شد، پایگاه رای خورشیدی و ناصری را به خوبی نشان می‌دهد.

[2]

انتقاد صریح، وعده‌ی تغییر سریع

مصطفی خورشیدی و فوزیه ناصری هر دو توانستند با انتقاد صریح و تند به وضع موجود و وعده‌ی اقدام جهادی برای از بین بردن مشکلات، رای بالایی در همه‌ی شعبه‌ها به دست آورند. حال باید دید آیا این دو نفر که جوان نیستند، اما در زمینه‌ی مدیریت شهری تازه‌کار محسوب می‌شوند، توان عملی کردن وعده‌هایشان را دارند؟ وعده‌هایی که از تعیین تکلیف محدوده تا تهیه‌ی مسکن ارزان گسترده شده است.

مصطفی خورشیدی ۷۴۷۴ رای از ۱۹ شعبه رای‌گیری به دست آورد و بالاتر از سه رییس قبلی شوراها یعنی علی‌اصغر حسنی، حبیب‌الله مهرابی و مرتضی فتحی، به عنوان نفر اول وارد شورای پنجم شد. هرچند که این تعداد رای ممکن است بعد از اعتراض بعضی نامزدها، تغییر کند. نکته جالب این است که در بیشتر شعبه‌ها و در محله‌های مختلف، او بالاترین رای را به دست آورده بود. این مساله با توجه به تازه‌کار بودن خورشیدی و نداشتن سابقه‌ی اجرایی شهری، نشان می‌دهد چقدر تبلیغات ستاد و همفکران سیاسی او در رای‌آوری‌اش تاثیرگذار بوده است.

شعارها و وعده‌ها

خورشیدی موفق شد از یک شیوه‌ی تبلیغاتی آزموده‌شده برای جمع‌آوری رای استفاده کند: انتقاد صریح و وعده‌ی تغییر سریع. او با شعار «فراتر از شورا، فراتر از شهر» قدم به رقابت‌ها گذاشت، و «اشتغال جوانان، مسکن ارزان» را نیز وعده‌ی اصلی‌اش قرار داد. تاختن به مدیران گذشته و وعده‌ی جوان‌گرایی در تمام دنیا جواب می‌دهد. در گراش، وعده‌ی تعیین تکلیف مساله‌ی محدوده برگ برنده است. خورشیدی از همه‌ی اینها استفاده کرد.

هم شعار و هم وعده‌ی انتخاباتی خورشیدی بازخوردهای زیادی در بین مردم داشت، و خیلی‌ها می‌پرسیدند: آیا اینها در حیطه‌ی اختیار شورا هست؟ اگر هم هست، آیا کسی با تجربه‌ی اجرایی او می‌تواند آنها را عملی کند؟

در سوابق تحصیلی خورشیدی، لیسانس الهیات و فوق لیسانس زبان و ادبیات فارسی دیده می‌شود، و سابقه قریب به بیست سال دبیری دروس دینی و ادبیات فارسی. او همچنان دبیر آموزش و پرورش است، و باید بخشی از ساعات کاری‌اش را به تدریس و مدیریت نیز بگذراند.

سابقه‌ی بیست سال فعالیت او هم به روایت بروشور تبلیغاتی‌اش اینهاست: ۱. موسس دارالقرآن و جامعه‌القرآن و عضو هیات موسس مجمع‌القرآن گراش؛ ۲. عضو راه‌اندازان سینه زنی بوشهری هیات محبین اهل بیت علیه السلام و قاسم ابن الحسن علیه السلام؛ ۳. موسس روزنامه عصر گراش و سردبیری آن؛ ۴. مدیریت دبیرستان کامرا و سرگروه آموزشی معارف اسلامی؛ ۵. برگزاری آزمون قلم‌چی برای اولین بار در گراش؛ ۶. مسئول دفتر تحقیقات آموزش و پرورش گراش؛ ۷. شاعر سرود ملی «گراش من»؛ ۸. نویسنده کتاب «اشک خدا»؛ ۹. مسئول پایگاه مقاومت و کانون فرهنگی مسجد صاحب‌الزمان (عج) قریب به ده سال؛ ۱۰. راه‌اندازی پایگاه مقاومت در مسجد ولی عصر (عج) و فعالیت فرهنگی هشت‌ساله؛ ۱۱. یکی از دو عامل مردمی شدن و تصویب نهایی شهرستان شدن؛ ۱۲. موسس اولین مسکن مهر و ریاست هیات مدیره آن از سال ۸۴ تا ۸۸ و جذب قریب به ۱۶ میلیارد تومان از اعتبارات دولتی برای مردم گراش و اشتغال‌زایی برای قریب به ۳۰۰ نفر از جوانان؛ ۱۳. مجری آسفالت جاده باغ موسی فازهای اول و دوم و سوم.

همانطور که پیش از این نیز گفته شد، این فعالیت‌ها می‌تواند پایگاه رای مذهبی و سیاسی خورشیدی را نشان دهد، اما چیزی در مورد توان اجرایی او در مدیریت شهری به دست نمی‌دهد. اما چشمگیرترین نکته در مورد فعالیت‌های ذکر شده، مورد شماره ۱۱ است: «یکی از دو عامل مردمی شدن و تصویب نهایی شهرستان شدن». این مورد نیاز به موشکافی بیشتر در آینده دارد.

اهداف و برنامه‌ها

برای دست‌یابی به این شعارها و وعده‌ها، خورشیدی برنامه‌هایش را به سه بخش امور عمرانی شهر، امور عمرانی خارج از شهر و تغییر رویکرد فرهنگی اجتماعی شهر تقسیم کرده است.

در مورد امور عمرانی شهر، او به این موارد اشاره کرده است: ۱. تلاش برای ایجاد اشتغال جوانان و مسکن ارزان؛ ۲. آسفالت فازهای ۲ و ۳ جاده‌های باغ موسی؛ ۳. یافتن منابع درآمدی پایدار برای شهرداری؛ ۴. پیگیری وضعیت محدوده؛ ۵. احداث نمایشگاه دائمی؛ ۶. تسطیح مستمر کوچه‌های خاکی شهر. نکته‌ی جالب این است که «پیگیری وضعیت محدوده» در بخش امور عمرانی جا داده شده است، و آن هم در اولویت چهارم.

در بخش امور عمرانی خارج از شهر، خورشیدی این برنامه‌ها را ارائه کرده است: ۱. احداث حسینیه و زائرسرای گراشی‌ها در مشهد مقدس و کربلای معلا؛ ۲. احداث سی هکتار جنگل مصنوعی با استفاده از نیروی جهادگران جوان بسیج؛ ۳. تلاش برای تصویب و اجرای طرح تفضیلی؛ ۴. تلاش برای احداث نیروگاه خورشیدی؛ ۵. پویاسازی حمل و نقل درون‌شهری و برون‌شهری؛ ۶. فعال‌سازی پارک جنگلی کوند.

و در بخش تغییر رویکرد فرهنگی اجتماعی شهر، او به این موارد اشاره کرده است: ۱. تلاش و پیگیری در راستای پیشرفت ورزش شهر؛ ۲. جلوگیری از سرمایه‌گریزی شهر؛ ۳. ایجاد شورای بزرگان شهر و استفاده از مجربین و تجلیل از مشاهیر و ایجاد شورای محله‌ی با حضور جوانان؛ ۴. راه‌اندازی کارگروه نظریه‌پردازان گراش؛ ۵. کشف و شکوفا کردن جاذبه‌های توریستی؛ ۶. تلاش در راستای اعزام دانشجو به خارج با توجه به نیازسنجی شهر؛ ۷. حمایت از مردم در ادارات شهر؛ ۸. مشارکت‌گرایی و استفاده از ظرفیت مدیران بومی؛ ۹. ایجاد مسکن ارزان با اولویت خودمالکی؛ ۱۰. رسیدگی و بهبود بافت فرسوده‌ی شهر.

رویکرد فرهنگی اجتماعی

بروشور تبلیغاتی جای مناسبی برای ارائه‌ی دقیق برنامه‌ها نیست. اما مرور دیدگاه‌های خورشیدی در میزگرد موضوعی هفت‌برکه می‌تواند ذهنیت او را در مورد مسائل فرهنگی و اجتماعی بهتر برساند.

خورشیدی در این میزگرد در جواب به سوالی در مورد نشاط اجتماعی، آن را با شادی‌آفرینی اشتباه گرفت. از او پرسیده شد: «شورا و شهرداری چه نقشی در بالا بردن نشاط اجتماعی دارد؟ مثلا ساختن پارک‌ها را در این زمینه موثر می‌دانید؟ چطور می‌توانید نشاط اجتماعی را تقویت کنید؟» و او جواب داد: «جواب دادن به این سوال سخت است، چرا که شادی‌آفرینی یک مساله نسبی است و بسته به این است که هر فردی نشاط اجتماعی را چطور معنا کند. مثلا من با همین هدف، کافه‌ی سنتی به اسم «کافه شهید خال ابرام» را تاسیس کردم. یا پیشنهاد ساخت اولین حوض در مدرسه را دادم. به هر حال به نظر من شادی‌آفرینی صرفا به رقص و پایکوبی خلاصه نمی‌شود. من جامعه را جامعه‌ی افسرده‌ای نمی‌بینم. قاری قرآن بعد از تلاوت قرآن یک نشاط درونی را حس می‌کند؛ یا بعد از مراسم عزاداری و خواندن نماز، یک حس آرامش و نشاطی وجود دارد. این احساس‌ها در جامعه وجود دارد و مانع گسترش افسردگی می‌شود.»

او درباره‌ی نقش‌آفرینی زنان در اجتماع و توجه به مسائل زنان در شورا هم نظری تقریبا سنتی داشت که شامل برجسته کردن نابرابری زنان و مردان، و پررنگ‌ کردن نقش زنان در خانواده بود: «نقش زنان با توجه به میزان جمعیت آنها در جوامع خیلی مهم است. البته ما نتوانستیم از نظر حقوقی و ایفای نقش، جایگاه زنان را به خودشان بدهیم. البته من نقش برابری با مردان را برای آن‌ها قائل نیستم، چرا که آن‌ها از نظر جسمی و روحی با مردان متفاوت‌اند و خود به خود محدودیت‌هایی دارند. به هر حال مهم‌ترین رکن تربیت یک نسل، زنان هستند و این اهمیت موضوع را نشان می‎‌دهد.»

اما مهم‌ترین بخش صحبت‌های خورشیدی در این میزگرد، بحث نزدیک کردن مردم دو شهر لار و گراش بود. او که با حرارت از تعیین تکلیف محدوده حرف می‌زند و به پیامدهای اجتماعی این مساله چه در لار و چه در گراش آگاه است، در این میزگرد در جواب این سوال که «چطور می‌توانیم در زمینه وحدت‌بخشی اجتماعی و فرهنگی در منطقه تاثیرگذار باشیم؟ مثلا در مورد اختلافات بین لار و گراش، نظر و برنامه‌تان چیست؟» به صراحت می‌گوید: «من فکر می‌کنم بالاخره این دو شهر به هم خواهند رسید. وقتی که به هم رسیدند، نسل آینده به خاطر این که باعث محرومیت آن‌ها از خیلی از سرمایه‌های دولتی و خیلی از بودجه‌بندی‌های دولتی شده‌ایم، از ما به خوبی یاد نمی‌کنند، آن هم به دلیل خودبین بودن. ما ناچاریم بپذیریم که بخواهیم یا نخواهیم، صد سال دیگر این دو شهر به هم خواهند رسید. هر چند در حال حاضر نیز می‌توانیم بگوییم که به هم رسیده‌اند. وقتی این اتفاق افتاد، نسل آینده به دلیل مشکل داشتن در بحث محدوده، به ما می‌خندد و از ما خواهند پرسید: «یعنی یک آدم فکوری در بین شما نبود که بروند و با هم تعامل و صحبت کنند و یکپارچه بشوند؟» اما در جایی که حقی از ما ضایع شود، ما باید تلاشمان را بکنیم برای احقاق آن حق. که ما این کار را کرده‌ایم. پس ما خیلی فراتر از این داریم فکر می‌کنیم و می‌بینیم. ولی در عین حال، باید تلاش کنیم اذهان عمومی را به این طرف سوق بدهیم که به هم وصل‌ایم و پاره‌ی یک تن‌ایم. مخصوصا از یک ایل و یک قوم و از یک تباریم. همه ما اچمی هستیم و لزومی ندارد سر یک مرز با هم جر و بحث داشته باشیم. حتی در دوره‌های بعدی شوراها، باید کمیسیونی تحت عنوان تقریب این دو شهر به همدیگر وجود داشته باشد. و چقدر بد است که در میان این همه جمعیت سنی، دو شهر شیعی حق همدیگر را لحاظ نمی‌کنند.»

آیا خورشیدی می‌تواند تناقضی که در این دو گزاره وجود دارد را برطرف کند؟ تعیین تکلیف محدوده یا تقریب قلوب مردم دو شهر؟

اما خورشیدی یکی از عجیب‌ترین نظراتش را در مورد یک مساله‌ی اجتماعی در اولین مناظره نامزدهای شورای ۹۶ در سینما فرهنگ ارایه کرد: معضل خودکشی. خورشیدی به صراحت اعلام کرد: «بحث خودکشی در درصد اندکی از جامعه هست. ما بسیار بزرگ‌تر از این هستیم که خودمان را بکشیم. بحث خودکشی اصلا نیازی نیست مطرح کنیم از نظر من. این یک خرده‌فرهنگ هم محسوب نمی‌شود. همه‌اش هم برمی‌گردد به مشکل اشتغال و عدم بها دادن به جوانان.» این در حالی است که به اعتقاد اکثر روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، باید در مورد خودکشی در جامعه و رسانه‌ها صحبت شود.

اما این تنها نکته‌ای نبود که در صحبت‌های خورشیدی در مناظره‌ی نامزدهای شورای پنجم وجود داشت.

مردم‌پسند در مناظره

شب اول مناظره در تاریخ ۲۳ اردیبهشت در سینما فرهنگ برگزار شد و به اعتقاد درصدی از حاضران، خورشیدی توانست با انتقاد صریح و وعده‌های بزرگ، یکی از برندگان مناظره باشد. البته از تاثیر تشویق و تایید طرفداران او که عمدتا نوجوان و جوان بودند نباید گذشت.

مصطفی خورشیدی در این مناظره خودش را فرزند علی، متولد ۱۳۵۳ در دبی و آشنا به زبان‌های هندی و عربی معرفی کرد. او سپس اولویت‌های کاری‌اش در شورا را اعلام کرد: در حیطه شهرداری، یافتن منابع درآمدی پایدار برای شهرداری، مثل احداث پارک جنگلی و جاذبه‌های توریستی و … و همچنین تصویب و اجرای طرح تفضیلی. اما در حیطه بالاتر، اشتغال جوانان و مسکن ارزان.

مصطفی خورشیدی در جواب سوال بعدی در مورد معضلات نیز گفت: از دو مشکل اساسی اشتغال و مسکن که بگذریم، در حیطه‌ی شهرداری، مشکل اصلی «نداشتن جامعه‌ی آماری» است. او که «آمار» را با «جامعه آماری» اشتباه گرفته بود، ادامه داد: «میزان قبولی در دانشگاه‌ها مشخص نیست. میزان درآمد شهرداری مشخص نیست، و میزان هزینه‌های شهرداری. شهرداری باید هر شش‌ماه یک‌بار گزارش مالی بدهد، و سالیانه هزینه‌های شهرداری را ارائه دهند. ما که ندیدیم. پس ما جامعه آماری نداریم.»

او معضل بعدی را «تئوریسین‌های تکراری در مدیریت شهر» دانست: «این نکته خیلی مهم است. ما چهره‌هایی داریم که فسیل ‌شده‌اند و نمی‌روند کنار. عزیز من! هر چقدر هم تو نظریه‌پرداز باشی، یک مرزی دارد، یک اوجی دارد و باید تمام شود. باید بروی کنار، جا بدهی به جوانان با فکرهای نوین و ایده‌های نو. خود من هم همینطور. خودم یادم است یک زمانی اعتراض کردند که چرا سینوسی حرکت می‌کنی. دو سال یک جا هستی و دو سال یک جای دیگر. گفتم خوب همین خوب است دیگر. من مدیریت مسکن مهر را ۴ سال و نیم و مدیریت پایگاه را ده سال داشتم. مدیریت مدرسه دو سال. مدیریت هیات نوزده سال. مدیریت عصر گراش دو سال. بعدش هم کارها را سپردم به جوانان. به خدا هنوز ادامه دارد در سطح شهرمان. البته من هم‌سن‌وسال این بزرگان هستم که روراست صحبت می‌کنم. چیزی برای پنهان‌کاری ندارم. چاپلوسی بلد نیستم. در عین حالی که بهشان احترام می‌گذارم به خاطر زحمتی که کشیدند.»

این بخش صحبت‌های او نیز الآن می‌تواند معنای دیگری به خود بگیرد: «ما مشارکت مردمی نداریم. یعنی یک نفر که می‌شود رییس، فقط راه خودش را می‌رود. در حالی که ما در شورا هم روی مشارکت‌های مردمی و کمیسیون‌های مختلف که تدوین دورنمای بیست‌ساله شهر و بها دادن به جوانان [باید کار کنیم].»

اما داغ‌ترین بخش صحبت‌های خورشیدی در جمع‌بندی پایانی انجام شد. او آخرین نفری بود فرصت سه دقیقه و ۱۸ ثانیه برای جمع‌بندی داشت. اولین وعده‌ی خورشیدی که با صدای «احسنت» تماشاگران همراه شد، درباره‌ی محدوده بود: «من پیگیر وضعیت محدوده شهرستان و شهر خواهم بود. وکیل باید گرفت و به دیوان عدالت اداری شکایت باید کرد. این عاقلانه نیست که محدوده شهرستان از شهر کمتر باشد.»

او وعده‌هایش را با ضرورت کسب مشورت ادامه داد: «من از بزرگان شهر شورای بزرگان را تشکیل می‌دهم تا مشاوران ارجمند و ذی‌نفوذ شورای شهر باشند. گروه نظریه‌پردازان گراش را راه خواهم انداخت.»

درست کردن مدیریت شهری وعده‌ی بعدی او بود: «مدیریت شهری را درست می‌کنم تا اولویت‌بندی شود. ۸ سال است دنبال درست کردن بافت فرسوده بودم، بیدله زیرسازی می‌شود، البته آنجا هم لازم بود. اما مردم همیاری کردند، پول دادند، کوچه‌هایشان آسفالت شود. کوچه فرهنگ ۴، کوچه فرهنگ ۱۲، زمین اوقاف، به تعویق می‌افتد، خیابان درمانگاه آسفالت می‌شود. می‌بینند، ناراحت می‌شوند. ما هم بودیم ناراحت می‌شدیم. ناوگان حمل و نقل ما، مینی‌بوس‌ها، از بین رفته. مردم در تنگنا هستند. راه‌اندازی می‌کنم. اجرای طرح تفضیلی برای باغ موسی، محمدآباد، سلطان‌آباد، دل محرومان را شاد خواهد کرد. تلاش من این مساله است.»

اینجا فرصتی پیش آمد تا خورشیدی درباره‌ی اشتغال‌زایی هم صحبت کند: «اشتغال‌زایی از راه‌های مختلف در دستور کار من است. احداث زایرسرا در مشهد، اشتغال ۴۰ نفر به دنبال دارد. احداث بازار بزرگ برای گراش، احداث نمایشگاه دائمی، بهبود ناوگان حمل و نقل، کشف و شکوفایی جاذبه‌های توریستی، اینها همه اشتغال‌زایی دارد.»

و سخن نهایی او این بود: «من از تمام مردم بزرگ شهرم در مدیریت گراش عزیز استفاده خواهم کرد.»

 شورای سیاسی

تا این دوره، انتخابات شورای اسلامی شهر گراش از دوقطبی اصولگرا و اصلاح‌طلب دور مانده بود. حالا طرفداران طیف اصولگرایی در گراش بازی شورا را به این زمین کشانده‌اند؛ بازی‌ای که به قول هر سه رییس قبلی شوراها که این بار هم در شورای پنجم حضور دارند، می‌تواند مانع حرکت شورا باشد و شاکله‌ی آن را از هم بپاشد. باید دید آیا خورشیدی می‌تواند از در تعامل با دیگر اعضای شورا وارد گفتگو شود، و یا خواسته‌های طرفدارانش او را به سمت سیاسی‌بازی در شورا خواهد برد.

[3] [4] [5]