بستن

تورم ارزان‌فروشان

هفت‌برکه (گریشنا): «هنوز آنقدر ثروتمند نشدم که بتوانم کالای ارزان قیمت بخرم.» در حین گرفتن این گزارش، این ضرب‌المثل را از چند نفر شنیدم و از طرف دیگر، چند نفر می‌گفتند: «در این شرایط آن‌قدر قدرت خرید ندارم که بتوانم اجناس لوکس و مارک‌دار بخرم و ارزانی را ترجیح می‌دهم.» با وجود تفاوتی که این دو جمله با هم دارند، اشاره‌ی آنها به یک نقطه‌ی مشترک است: «قدرت خرید».

اگر به تابلوهای تبلیغاتی سردر مغازه‌های شهر توجه کرده باشید، شاید متوجه گسترش مغازه‌های ارزانی در سطح شهر شده باشید. مغازه‎‌هایی با عنوان زیر سی، ده هزار، ۵ هزار و … به نظر شما دلیل گسترش این مغازه‌ها در سطح شهر چیست؟ چه تاثیری روی بازار شهر خواهند داشت؟ چرا مردم از این مغازه‌های ارزانی استقبال خوبی نشان می‎‌دهند؟ به نظر شما ترجیح مردم در دوراهی بین انتخاب کیفیت بالا و قیمت پایین کدام است؟ و در پایان، تاثیر تبلیغات در شبکه‌ها و کانال‌های اجتماعی و مجازی چه میزان است؟

چرا مشتریان و فروشندگان به سراغ فروشگاه‌های ارزانی می‌روند؟

در پیاده‌رو خیابان شلوغ شهر در حال حرکت هستم که به فروشگاه وفایی می‌رسم، اولین فروشگاهی که سال‌هاست با عنوان ۵ هزار تا ۱۰ هزار فعالیت دارد. وارد مغازه می‌شوم و از صاحب مغازه، آقای وفایی‌فرد، می‌پرسم چند سال است که فعالیت می‌کنید؟ می‌گوید: «گالری هزار از سال ۱۳۸۰ فعال بوده است. حدودا ۱۶ سالی می‌شود. زمانی که گالری ۱۰۰۰ افتتاح شد، کسی نمی‌دانست هزار، ۲ هزار و ۳ هزار یعنی چه و بنا به دلایلی ما چند سالی بیرون از گراش کار کردیم. بعد دوباره تصمیم گرفتیم برگردیم به روند قبل. در ابتدای کار ما با فروش اجناس با قیمت هزار تا ۵ هزار شروع کردیم، اما با توجه به مشکلات اقتصادی، بعدها شد هزار تا ده هزار.» وفایی‌فرد درباره استقبال مردم از این مغازه‌ها نظر می‌دهد: «من فکر می‌کنم یکی از دلایلی که خیلی از گراشی‌ها به این کار رو آوردند، تنوع زیاد در این کار است و به راحتی می‌توانند خیلی از اجناس را در مغازه ارائه کنند. و از طرف دیگر بر هیچ کسی پوشیده نیست که قدرت خرید مردم هم مثل قبل نیست.»

آن سمت خیابان، سردر مغازه‌ای که با فونت بزرگ روی آن نوشته شده است ۵ هزار تا ۱۰ هزار، توجه‌ام را جلب می‌کند. فروشنده‌ای همراه با خانواده‌اش کف مغازه نشسته‌اند و در حال مرتب کردن لباس‌ها هستند تا در ویترین قرار دهند. می‌پرسم چه شد که به فکر راه‌اندازی این مغازه افتادید؟ سرش را پایین می‌اندازد و می‌گوید نمی‌تواند به این سوال پاسخ دهد. از مغازه بیرون می‌آیم. چند قدمی از مغازه دورتر نشده‌ام که صاحب مغازه را کنارم می‌بینم که با لحنی حسرت‌آمیز گفت: «این‌قدر وضع بازار خراب است که مجبوریم خانم.» و بعد سریع از کنارم رد شد و به سمت دیگر خیابان حرکت کرد.

عنایت رنجبر یک سالی می‌شود که در یکی از فروشگاه‌های ارزانی لباس‌های زنانه مشغول به کار است. او می‌گوید: «از بین گراشی‌ها معمولا طبقات اجتماعی بالا به ما برای خرید زیاد مراجعه می‌کنند و خیلی هم چانه می‌زنند، اما در کل قدرت گراشی‌ها برای خرید پایین آمده است.» خانمی که لباس‌های زیر می‌فروشد، به جمع ما اضافه می‌شود. او می‌گوید: «در حال حاضر چه خریدار و چه فروشنده در وضعیت خوبی نیست. دلیلش این است که بازار خراب است، عصر داشتم به محل کارم می‌آمدم، دیدم تمام مغازه‌داران دم در نشسته‌اند. گرانی زیاد است و مردم پولی در دست و بالشان نیست. پولداران که پول‌هایشان را می‌گذارند بانک و سود آن را می‌خورند. مشکل ما مغازه‌داران این است که پول در بازار نیست. از طرفی حتی وام هم نمی‌توانیم بگیریم.»

محمد‌علی خاورنیا در یکی از مغازه‌های سطح بالای شهر کار می‌کند و تمایلی ندارد اسم محل کارش فاش شود. از او می‌پرسم به نظر شما که در یک مغازه لوکس و سطح بالا کار می‌کنید چرا این مغازه‌های ارزانی در سطح شهر روزبه‌روز زیاد و زیادتر می‌شود؟ پاسخ می‌دهد: «دلیل آن مشخص است. جیب مردم خالی است و توان خرید ندارند، عمده مشتری‌های ما از طبقات سطح بالای جامعه هستند که دستشان به دهنشان می‌رسد. بقیه هم رو به زیر سی و بقیه مغازه‌های ارزان می‌آورند. البته من هم به آن‌ها حق می‌دهم با این مشکلات و گرانی که وجود دارد. الان هم به جرات می‌توان گفت بالای ۷۰ درصد مردم قدرت خرید ندارند. از بین مشتری‌های ما، شاید زیر ۱۰ درصد گراشی هستند و ۷۰ تا ۸۰ درصد مشتری‌های ما لاری هستند. به خاطر همین، این‌قدر که این ارزانی‌ها فروش دارند، مغازه‌هایی مثل ما فروش ندارد. چون شاید تنها ۲۰ درصد مردم جامعه بتوانند کارهای ترک و باکیفیت خرید کنند. مردم ترجیح می‌دهند جنس کمی ضعیف‌تر باشد، ولی قیمت آن پایین‌تر باشد. به خاطر همین است که تعداد ارزانی‌ها زیاد شده و جواب هم می‌دهد.»

خاورنیا البته این مشکل را سراسری می‌داند: «البته این را هم اضافه کنم، بحث پایین آمدن قدرت خرید، مشکل کل کشور است و ربطی به گراش ندارد. من خودم به شخصه با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنم. شما برگردین به پنج، شش سال قبل؛ اصلا به سال گذشته. هر سال نسبت به سال گذشته، توان خرید کمتر و کمتر و کمتر می‌شود.» از او می‌پرسم یعنی فکر می‌کند وضعیت کشور در خرید و انتخاب اجناس برای مغازه‌ی او هم تاثیر گذاشته است؟ می‌گوید: «قطعا خیلی تاثیر دارد. مثلا خیلی کارهای باکیفیت با برند ترک و مارک می‌خواهیم خرید کنیم، ولی می‌بینیم قیمت خرید آن بالا است. ما با خودمان می‌گوییم اگر ما این مارک را بیاوریم، مردم از کجا می‌توانند این نوع لباس را بخرند؟ وقتی من ببینم جیب مردم پر است، قطعا آن کارها را هم می‌آورم. ولی ما در کارهای جزیی هم ماندیم. با خودمان فکر می‌کنیم و نگران هستیم که آیا مردم می‌خرند یا نمی‌خرند؟»

کمال کمالی عضو اتحادیه‌ی پوشاک و یکی از فروشندگان مغازه‌های پاساژ گراش سنتر است. او دلیل رو آوردن مردم به ارزانی را این‌طور توضیح می‌دهد: «یک ضرب المثل هست که می‌گوید من هنوز آنقدر پول‌دار نشدم که جنس ارزان بخرم. سوا از بحث کم‌درآمدی مردم، به نظر من الان بازار گراش که خراب شده، فقط و فقط به خاطر فروش در خانه‌هاست. من خودم جزو اتحادیه پوشاک هستم. لیست گرفتیم از خانه‌هایی که جنس می‌فروشند، بالای سی خانه در گراش هستند. ما پیگیری‌هایی انجام دادیم. اماکن می‌گوید باید قاضی حکم کند. قاضی هم حکم نمی‌دهد. اماکن می‌گوید می‌دانیم کارشان غیرقانونی است، اما ما فقط تا دم در اجازه داریم، ولی نمی‌توانیم وارد خانه شویم. اگر مغازه بود و تجاری بود می‌شد آن را جمع کرد، اما چون خانه است، من حق ندارم و حکم، حکم قاضی است. بیشتر فروشنده‌ها در خانه‌ها هم خانم هستند و خیلی هم از فروشنده‌ها بدگویی می‌کنند.»

او هشداری هم برای مغازه‌دارانی که فاقد پروانه کسب هستند، داشت: «خیلی از مغازه‌داران هستند که پروانه کسب ندارند. ما تصمیم گرفتیم سخت نگیریم، ولی مردم الان در حال سواستفاده هستند، مغازه‌های جدیدی که می‌زنند، ما سه اخطاریه برایشان می‌فرستیم و بعد از اخطاریه سوم، ما مجبوریم پلمب کنیم. مثلا نصف بیشتر مغازه‌های پاساژ مرکزی پروانه کسب ندارند.»

مهدی حسن‌شمس مغازه‌دار کیف و کفش مرکزی است. روی در این مغازه، کاغذهای سفیدی خودنمایی می‌کند که روی آنها اعدادی مثل ۳۰ هزار تومان و ۲۰ هزار تومان نوشته شده است. او می‌گوید: «ما اجناسی را ۲۰ یا ۳۰ تومان به فروش می‌رسانیم که تک‌سایز باشند و یا رنگ‌بندی آن تمام شده باشد، ولی جنس‌هایی که کامل است به آن قیمت نمی‌فروشیم. معمولا قشرهای ضعیف‌تر مانند کارگرها از قیمت‌های پایین استقبال می‌کنند.»

کیفیت و قیمت و انتخاب مشتریان

عنایت رنجبر می‌گوید: «بیشتر مشتریان ما غیرگراشی‌ها و دانشجویان و حوزوی‌ها هستند. گراشی‌ها معمولا خودشان به خلیج و قشم و درگهان و بندر می‌روند و خریدهایشان را می‌کنند و فکر می‌کنند خرید کردن از آن‌جا به‌صرفه‌تر است. البته خیلی از خانم‌ها هم ترجیح می‌دهند از خانم‌هایی که در خانه‎‌های خود مشغول فروش البسه هستند، خرید کنند. من به شخصه اگر در جایگاه خریدار بودم، ترجیح می‌دادم اجناس مارک‌دار و خوب بخرم. کیفیت اجناس گاهی پایین است. کل جنس‌ها شده چینی، مثلا گاهی شش تا از لباس‌هایی که برای ما می‌رسد و خرید می‌کنیم، پاره است و ما بلافاصله مجبور می‌شویم مرجوعی بزنیم.»

به سراغ چند زن گراشی که به عنوان خریدار وارد مغازه می‌شوند می‌روم و می‌پرسم آیا از کیفیت اجناسی که از این مغازه‌ها می‌خرند راضی هستند؟ جواب می‌دهند: «تنها برای اینکه چهار روز آدم بپوشد، خوب است، چون چاره‌ای نیست، آدم می‌رود و دست می‌گذارد روی اجناس ارزان. ما کالای باکیفیت را ترجیح می‌دهیم. این کالاهای ارزان اصلا کیفیت ندارد. سریع رنگ و رو رفته می‌شود. از جنس مشخص است. برو جنس باکیفیت بخر برای چند سال کار می‌کند. ما بیشتر بلوز و لباس‌های خانگی را از این مغازه‌ها می‌خریم.»

برعکس این چند زن، دو نفر دیگر آن سمت مغازه رو می‌کنند به سمتم و می‌گویند: «به نظر ما کیفیت خیلی هم خوب است. و با مغازه‌هایی که گران‌فروشی می‌کنند تفاوتی ندارد. تنها تفاوتشان این است که طمع ندارند و سود کمی روی اجناس می‌کشند و مثل بعضی از مغازه‌داران انتقام اجاره‌بهای بالای مغازه، و پولی که باید به واسطه‌ها بپردازند را از ما نمی‌گیرند. من دقیقا یک لباس کاملا باکیفیت و شکل و شمایل مشابه در یک مغازه دیدم با قیمت هفتاد هزار تومان، که در مغازه‌ای دیگر سی هزار تومان به فروش می‌رسید.»

بهروز قنبری دیگر مغازه‌دار ارزانی است که پنج سال سابقه کار دارد. از او می‌پرسم نظرتان در مورد فروشگاه‌هایی که جنس‌هایی با کیفیت مناسب اما قیمت بالا به فروش می‌رسانند، چیست؟ جواب می‌دهد: «ببینید، لباس با قیمت ۳۰۰ هزار و ۴۰۰ هزار تومانی اصلا وجود ندارد. ولی بعضی‌ها هستند که طمع دارند. مثلا لباسی را ۲۰ هزار تومان خریده‌اند و آن را ۳۰۰ تومان به فروش می‌رسانند. بعد می‌گویند بازار نداریم. بازار هست. شما برو لار، لاری کاسب‌کار است. جنس با سود هزار تومان می‌فروشد. ولی گراش ما این‌طور نیست. ما کالای باکیفیت می‌آوریم و با سود کم می‌فروشیم. مردم هم راضی هستند.»

از او می‌پرسم فکر می‌کنید در گراش گران‌فروشی بیشتر از شهرهای دیگر است؟ جوابش واضح است: «باور می‌کنید در گراش بعضی اجناس از تهران گران‌تر است؟ من ده سال تهران بودم. یک جنس در گراش قیمت گرفتم، گفتند ۳۵۰ هزار تومان؛ همان جنس در تهران ۱۴۰ هزار تومان بود.»

زن گراشی دیگری نیز به عنوان خریدار در یکی از مغازه‌های ارزانی حضور داشت. از او می‌پرسم چرا از این مغازه خرید کرد؟ جواب می‌دهد: «از اقوام بودند و از طرفی چون شوهرم اجازه گشتن در شهر برای خرید را به من نمی‌دهد، من مجبورم از بعضی مکان‌های خاص خرید کنم. این را هم نمی‌شود نادیده گرفت که قیمت و کیفیت اجناس این مغازه مطابق میلم است.»

یک زن فسایی و دو دخترش نیز که یک سالی می‌شود ساکن گراش هستند، در محوطه‌ی پاساژ مشغول دیدن اجناس هستند. او با اشاره به این که میزان هزینه‌ای که صرف کالایی می‌کنند به ارزش آن بستگی دارد، جواب می‌دهد: «مثلا من بعضی وقت‌ها زیر سارفونی می‌خرم، ولی زیاد نمی‌خواهم بپوشم و برای همین زیاد برای آن هزینه نمی‌کنم. یا مثلا دنبال مانتویی با رنگ خاص هستم، به خاطر همین زیاد برایش هزینه نمی‌کنم. ولی مانتویی که برای عید می‌گیرم و مانتوهایی که برای جاهای خاص‌تر می‌گیرم، دوست دارم باکیفیت و گران‌تر باشد.»

احمد نصرتی فروشنده پوشاک زنانه در گراش‌سنتر است و دوازده سال سابقه کار دارد. او می‌گوید: «مشتری باید زرنگ باشد، جنس را بشناسد و بخرد. شاید بعضی اجناس هم قیمت مناسب داشته باشد و هم کیفیت آن در سطح بالایی باشد، کاری به قیمت و گرانی ندارد، به کیفیت است.»

کمال کمالی فکر می‌کند حضور مغازه‌هایی با اجناس ارزان‌قیمت باعث خراب شدن بازار مغازه‌هایی شده است که اجناس با کیفیت ارائه می‌کنند: «وجود این مغازه‌ها کار خوبی است برای افرادی که شاید دستشان نرسد برای خرید. ولی بازار ما را خیلی خراب کرده است. چون مشتری می‌آید و می‌گوید این مانتو را فلان جا می‌فروشند سی تومان، ولی ما ممکن است ۶۰ تا ۷۰ هزار تومان خریدمان باشد. مشتری بار اول متوجه تفاوت جنس نمی‌شود و می‌گویند شما گران‌فروشی می‌کنید. این حرف را به ما می‌زنند ولی نمی‌دانند از لحاظ جنس زمین تا آسمان با هم فرق می‌کند. آن جنس کار چین است، کار درگهان و قشم است. ولی این دوخت ایران و تهران است.»

از او می‌پرسم گراش به عنوان شهر ثروتمند معروف است، نظر شما چیست؟ می‌گوید: «نه. اتفاقا برای خرید کردن همت ندارند. اگر مشتری از بیرون نیاید، من در مغازه را باید ببندم. شاید تنها چهل درصد گراشی‌ها کاری به قیمت نداشته باشند و کیفیت برایشان مهم باشد. ولی اکثرا وقتی مانتو ۷۰ هزار تومانی می‌بینند می‌گویند چه خبره؟!»

آقای وفایی‌فرد را به عنوان خریدار در یکی از فروشگاه‌ها می‌بینم. او می‌گوید: «آن قدر پول ندارم که یک چیز ارزان بخرم. ترجیح می‌دهم قیمت دو برابر باشد، اما کیفیت آن خوب.»

تبلیغات در فضای مجازی

از آقای وفایی می‌پرسم که آیا با تبلیغات در شبکه‌های مجازی موافق است یا نه و قدرت تاثیر این ابزار را در چه سطحی می‌بیند؟ پاسخ او این است: «موافق با تبلیغ در شبکه‌های اجتماعی هستم. چون الان کلا دنیا دارد می‌رود به سمت خرید اینترنتی؛ مثل خیلی از کمپانی‌ها بزرگ مثلا علی‌بابا، دیجی‌کالا که سالانه چندین میلیارد خرید و فروش می‌کنند، تبلیغات اینترنتی می‌تواند خیلی موثر باشد.»

عنایت رنجبر عقیده دارد: «تبلیغات در شبکه‌های مجازی تاثیر زیادی دارد. مشتری‌های من اول از طریق کانال تبلیغاتی اجناس و لباس‌های جدید را می‎‌بینند و بعد به مغازه می‌آیند برای خرید و لمس اجناس و دیدن کیفیت آن. کالاهای ما ارزان نیست. تنها سود کمی روی اجناس می‌کشیم.»

از خاورنیا در مورد تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر تبلیغات می‌پرسم، می‌گوید: «ما در شبکه‌های اجتماعی تبلیغات داریم. الان تمام کارها با اینترنت پیش می‌رود. جدیدا ما ناهار و شام را هم در شبکه‌های اجتماعی سفارش می‌دهیم. باعث می‌شود کارها سریع‌تر انجام شود. خود ما هم پیج‌های تبلیغاتی داریم و فالوور‌های ما را بیشتر لاری‌ها تشکیل می‌دهند، چون بیشتر مشتری‌های ما لاری هستند.»

یکی از تفاوت‌های مغازه‌ی بهروز قنبری با دیگر مغازه‌های ارزانی، تبلیغات وسیع در شبکه‌های مجازی است، از او هم سوال می‌کنیم که به نظر شما چقدر تبلیغات روی سطح فروش تاثیر دارد؟ «الان که اینستاگرام و تلگرام فیلتر است. اما به هر حال خیلی تاثیر دارد. البته بیشتر مشتری‌های ما حضوری هستند. تبلیغات اینترنتی برای راحتی کار مشتریان است که وقتشان در مغازه زیاد تلف نشود. آنجا قیمت‌ها را می‌بینند و در مغازه سریع‌تر کارشان انجام می‌شود.»

یک دانشجوی ترم آخر دانشکده علوم پزشکی در مغازه مشغول خرید است. او نیز با تبلیغات اینترنتی موافق است و می‌گوید: «گراش شهر کوچکی است. ما در بازار زیاد می‌گردیم و بعد به این مغازه‌های ارزانی برمی‌خوریم و بعد از طریق کانال‌های تبلیغاتی که دارند، اجناس جدید را دنبال می‌کنیم و از این طریق در وقت ما که دانشجو هم هستیم خیلی صرفه‌جویی می‌شود. من کازرونی هستم و الان هم آمدم برای دختر‌های فامیل خرید کنم. لینک کانال را برایشان فرستادم و آن‌ها اجناس را اینترنتی انتخاب کردند. البته بازاریابی اینترنتی با تبلیغات اجناس مغازه در کانال متفاوت است. در بازاریابی اینترنتی تو نمی‌توانی بیایی و جنس را ببینی، ولی ما در تبلیغات اجناس مغازه این فرصت را داریم که کالاهایی را که انتخاب کردیم، لمس و از نزدیک ببینیم.»

احمد نصرتی اعتقادی به تبلیغات در جامعه مجازی ندارد و می‌گوید: «در تبلیغات مجازی مجبور به دروغ گفتن می‌شوی. مثلا برای تبلیغ مغازه‌ات تبلیغ فلان جنس را کرده‌ای که در مغازه‌ا‌ت ارائه نمی‌شود. بعد مشتری برای خرید مراجعه می‌کند و تو باید بگویی آن جنس را فروختم و چرت و پرت‌های الکی تحویل مردم بدهی. به خاطر همین من با تبلیغات در دنیای مجازی موافق نیستم.»

حسن‌شمس با وجود قبول تاثیر مثبت تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی می‌گوید: «با تبلیغات در فضای مجازی مخالف هستم و اصلا خوشم نمی‌آید. شاید زمینه‌ای برای موفقیت هم باشد، اما من با فضای مجازی ارتباط زیادی ندارم.»

وفایی‌فرد می‌گوید: «تبلیغات  هم خیلی تاثیر دارد. الان دوره تبلیغات کارتی و کاغذی گذشته است و همه چیز اینترنتی شده. مغازه‌داران با ارائه اجناسشان در فضای مجازی، کار را برای مشتری راحت‌تر می‌کنند. مشتری قیمت، نوع و رنگ را شناسایی می‌کند و بعد به مغازه می‌آید و انتخابش را برانداز می‌کند و خرید می‌کند. خود من در فضای مجازی فعالیت ندارم و ترجیح می‌دهم جنس را لمس کنم و کیفیت آن را بسنجم و با چانه زدن دنبال قیمت مناسب هستم.»

فروشنده مغازه‌ی کیف و کفش فروشی دیگری که دوست ندارد اسم و فامیلش را بگوید، نظرش در مورد تبلیغات اینترنتی این است: «مخالفم. خیلی از مشتری‌های من دنبال کالاهای به‌روز و جدید هستند که هیچ کسی آن را ندیده باشد. اگر اجناسم را در فضای مجازی به اشتراک بگذارم. خیلی از مشتریانم را از دست می‌دهم.»

فروشگاه‌های ارزانی چقدر دوام خواهند داشت؟

از وفایی می‌پرسم این بازارهایی که روبه‌رشد است، با توجه به سود کمی که پشت آن است، چقدر دوام خواهد داشت؟ جواب می‌دهد: «مهم‌ترین عامل برای موفقیت، ثبات مکان است که برمی‌گردد به اجاره‌ای یا خودمالکی بودن مغازه. هر جایی که مغازه‌دار مجبور به دادن اجاره نباشد، در زمینه ارزانی می‌تواند موفق باشد. بعضی‌ها با این فکر می‌آیند سرمایه‌گذاری می‌کنند که فلان کار ارزشش را دارد، ولی تا سرمایه می‌ریزند می‌فهمند سرمایه‌ای که ریخته‌اند با چیزی که تصور کردند همخوانی ندارد و خیلی‌ها متاسفانه ناموفق هستند.»

کمال کمالی می‌گوید: «این فروشگاه‌ها زیاد دوام نخواهد داشت. مثلا مشتری بعد مدتی می‌گوید می‌روم جنس باکیفیت‌تر می‌خرم، اما به جای یک ماه سه ماه آن را می‌پوشم. از طرفی این مغازه‌ها فروش آن‌چنانی هم ندارند که بتوانند با سود پنج تومان و چهار تومان معامله کنند و دوام بیاورند.»

وفایی‌فرد عقیده دارد دوام این ارزانی‌ها به این بستگی دارد که فروشنده سرمایه داشته باشد. «سرمایه نداشته باشد، خواه ناخواه از گردنه رقابت‌ها خارج می‌شود.»

گزارش منتشرشده در شماره ۷۱ نشریه افسانه گراش

خبرنگار ارشد پایگاه خبری هفت‌برکه آغاز فعالیت روزنامه‌نگاری از سال ۱۳۸۸

3 نظر

  1. با سلام
    خیلی ممنونم از خانم یوسفی که وقت گذاشتن. و این گزارش رو تهیه کردن
    فقط چنتا نکته هستش که باید یاداوری کنم به کسایی که تو این گزارش شرکت کردن/
    ١-دست همه مغازه دارها درد نکنه که تنوع جنسها و مغازه ها رو زیاد کردن تا مشتری از شهرهای أطراف بیاد گراش واسه خرید
    ٢-الحمدالله تنوع جنس اینقدر زیاد هستش که هیچکس نمیتونه مثالی که اقای بهروز قنبری زدن رو تأیید کنه!!
    ایشون اگه خیلی زرنگ هستن خودشون کارشون رو پیشرفت بدن و برن تو بازار و قیمت بگیرن نه همش میرن قشم و درگهان جنسای بی کیفیت و البته بعضیاشون هم با کیفیت چینی رو میارن.برن تهران تا حساب کار دستشون بیاد
    ٣-اقای قنبری مثال میزنن گراشیها سود زیاد میخورن و این حرفا
    من میخوام بگم که اقای قنبری شما که میگی لار با هزار تومن سود جنس میفروشن
    چطوره که لاریها واسه خرید پوشاکشون میان گراش؟؟؟؟؟؟پس حتما یه فرقی داره که میان جنسای گرون ما رو به قول شما خرید میکنن
    ۴- بازم تشکر از خانم یوسفی و بقیه مغازه دارها و فروشندگان از جمله اقای وفایی-نصرتی-حسن شمس- و بقیه دوستان که تو این گزارش شرکت کردن

  2. باسلام. ممنون از گزارش خوبتون. من مشترى همیشگى مغازه سالسا هسم. از لحاظ قیمت با تهران فرق چندانى نداره.( چندسالى تهران زندگى کردم). همیشه اینجور بوده کیفیت بالا قیمتش هم بالان. ولى کیفیت پایین با قیمت کمترى هسش. من بعنوان مشترى ترجیح میدم یه لباس رو با کیفیت بالا بخرم که با چندبار شستن خراب نشه. ولى شده یه جنس رو از مغازه ارزونتر بخرم سه بار بپوشم که اب رفته یا هم رنگش.

  3. ممنونم از شما البته من بحثم مغازه خودم نیست کل مغازه ها رو میگم مغازه هایی مثل فروشگاه سایه ،پاشا،امپراتور،پاتلون،پلاسکو….و خیلی از مغازه های همکارانم که دستشون بابت جنسهای خوب و به روزی که میارن و کیفیتاشون هم عالیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 نظر
scroll to top