بستن

کمد ۷: داستان‌های شنیدنی از ذهن‌های زیبا

 هفت‌برکه گریشنا: «کمد» جایی است که نویسندگان هفت‌برکه به معرفی کتاب، موسیقی و درام (فیلم و تئاتر) مورد علاقه‌‌شان می‌پردازند و لذتی را که از خواندن، شنیدن و دیدن برده‌اند، به اشتراک می‌گذارند.

سعید رایگان: داستان شب، کماکان، ذهن زیبا

#کمدداستان

هر چند معرفی، خرید و هدیه‌ دادن کتاب همچنان لذت خودش را دارد، اما در شرایط و فضای کنونی، بهانه برای فاصله گرفتن و نخواندن و خریدن نکردن کتاب زیاد است. کانال تلگرامی و صفحه اینترنتی «داستان شب» می‌تواند این خلاء روزمره را تا حدودی جبران کند.

داستان شب فعالیتش را از سه سال پیش شروع کرده است و هر شب راس ساعت ۲۳ با خوانش یک داستان کوتاه و نیمه‌بلند ما را همراهی می‌کند. تاکنون هنرمندان زیادی مانند مهراوه شریفی‌نیا، کاظم سیاحی، رضا رشیدپور، سروش صحت، رضا بهبودی، احترام برومند و … برای داستان شب، داستان خوانده‌اند.

داستان شب را می‌توانید به نشانی @dastaneshab در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید. کانال تلگرامی داستان شب این است: t.me/DastaneShab

#کمدموسیقی

گروه «کماکان» به سرپرستی مهدی ساکی پیش از معرفی آلبومش، با اجرای چند موسیقی زنده بین مخاطبان و منتقدان به شهرت و محبوبیت خوبی رسید. گروه موسیقی «کماکان» توانسته با بهره‌‌گیری از موسیقی‌ قوی، پررنگ و خوش‌ضرب حاشیه خلیج‌ فارس،‌ صدا و فضایی تازه را در موسیقی امروز ایجاد کند. مهدی ساکی که نقش خواننده را هم ایفا می‌‌کند، صدایی خاص با ویژگی‌‌های منحصر به فرد ندارد؛ اما صدای او یک ویژگی خاص دارد که بسیاری از خواننده‌‌های امروز ندارند و آن صمیمیت و احساسی است که در صدای او وجود دارد و همین صمیمیت و سادگی‌ است که باعث می‌شود شنونده علی‌رغم برخورد با یک صدای کاملا معمولی، تا پایان با او همراه شود.

گروه کماکان قطعا یک اتفاق ویژه در موسیقی امروز نیست و بی‌تردید نمی‌توان گفت که آنچه که این گروه ارایه می‌دهد، تکان‌‌دهنده و ماندگار است؛ اما با همه این احوالات، مهمترین ویژگی «کماکان» این است که حالِ خوب تزریق می‌کند و به واسطه صمیمیت، سادگی، لطافت و خوانش متفاوتی که از موسیقی جنوب ارایه می‌کند، همراهی کردنش تا انتها کار سختی نیست و حتی تا ساعت‌ها پس از شنیدن آهنگ‌هایشان، صداها کماکان در ذهن می‌چرخند و ریتم‌ها مدام تکرار می‌شوند.

یکی از خوب‌های آلبوم کماکان، آهنگ «لبخند» است. بشنوید.

 

#کمدفیلم

در حالی که کمتر از دو هفته از مرگ استیون ‌هاوکینگ، فیزیکدان نظری، کیهان‌شناس و نویسنده بریتانیایی می‌گذرد، واکنش‌ها، نقد و بررسی‌ نظریه‌های هاوکینگ همچنان با تب‌وتاب فراوان در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست و بازخوانی می‌شود. هاوکینگ دچار بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک بود و از هر گونه حرکت ناتوان بود؛ نه می‌توانست بنشیند، نه برخیزد، و نه راه رود. حتی قادر نبود دست و پایش را تکان بدهد یا بدنش را خم و راست کند و حتی توانایی سخن گفتن نیز نداشت، اما با وجود توانایی‌های فراوان در کیهان‌شناسی، جایزه نوبل نگرفت.

وقتی اسم استیون هاوکینگ می‌آید، ناخوداگاه من را یاد جان نش می‌اندازد. کسی که با وجود دو دهه بیماری اسکیزوفرنی، توانست در سال ۱۹۹۴جایزه صلح نوبل اقتصاد را بگیرد. اسکیزوفرنی آرام آرام توهمات جان نش را بیشتر کرد، کرسی استادی را را از او گرفت، زندگی‌اش را تا مرز فروپاشی پیش برد و بالاخره در بیمارستان بستری کرد. اما او با تمام توان سعی کرد تا ذهن خود را ذره‌ذره اصلاح کند. این فرایند جبرانی، چیزی نزدیک به ۳۰ سال از بهترین سال‌های عمر او را گرفت، اما امید و اراده‌ای که او از خود نشان داد، کار خودش را کرد و ریاضی‌دان نابغه بالاخره از بند بیماری نجات پیدا کرد.

فیلم «ذهن زیبا» (سال ۲۰۰۲) به کارگردانی ران هاوارد، زندگی شخصی جان نش را به تصویر کشیده است. راسل کرو که نقش جان نش را در این فیلم بازی می‌کند، به خوبی توانسته بیماری اسکیزوفرنی و تاثیر آن بر زندگی روزمره را نشان دهد. این فیلم برنده چهار جایزه اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلم‌نامه اقتباسی و بهترین بازیگر زن شده است.

3 نظر

  1. این ترانه لبخند هم بازخوانی ترانه ابراهیم منصفی بود که خود مرحوم منصفی صدها بار بهتر از این ترانه تقلیدی میخونه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 نظر
scroll to top