بستن

جنجال بر کالبد بی‌جان زبان

هفت‌برکه گریشنا: در ادامه‌ی مناقشات اخیر در مورد نام زبان منطقه، محمد (سلطان) اورنگ (اَهِلی)، دکتری زبان­شناسی دانشگاه نیوساوث ولز (UNSW) در سیدنی استرالیا، سومین مقاله‌اش را در دفاع از عنوان «لاری» برای گریشنا ارسال کرده است. گریشنا برای ایجاد فضای گفتگو، مطالبی را که تاکنون در این مورد نوشته شده جمع‌آوری و بازنشر کرده است، که می‌توانید مجموعه آنها را در این صفحه (+) بخوانید.

دکتر اورنگ در این مقاله، نام زبان منطقه را در سه تارگاه مهم در زمینه‌ی زبان‌شناسی (یونسکو، اثنولوگ، و زبان‌های درخطر) مرور کرده و در انتها پرسیده است: «سوال بنده از کسانی که باور دارند عنوان­های «* زبان لارستانی» و به ویژه «* زبان اَچُمی» در منطقه بیشتر مورد پذیرش می‌باشد این است که کدام پژوهش میدانی بر دیدگاه­های شما صحّه می­گذارد و شواهد متقن شما از این که «همه‌ی مردم مناطق فارس و هرمزگان و بوشهر» و یا «بیشتر آنها» عنوان «* اچمی» را می­پسندند، چیست؟» او همانند مقاله‌ی قبلی‌اش (اینجا) پیشنهاد داده است که: «به فکر حفظ زبان باشیم، نه بر سر عنوان آن بجنگیم.» مقاله را به فرمت الکترونیکی نیز می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

 

 دکتر محمد (سلطان) اورنگ: قصد بر آن نبود که در مورد اتفاقات اخیر مطلبی به رشته­ی تحریر در بیاورم چون گفتنی­ها را درباره زبان لاری پیش از این بیان کرده­ام و نتیجه‌ی تکرار چیزی جز تکدر خاطر خواننده نیست. مطالب گفته شده در تارگاه­ها را با دقت خواندم و تا آنجا که با دیدگاه­های زبان‌شناسی مرتبط است، می­توانم نظر بدهم. سررشته­ای در بررسی­های جامعه­شناختی و تحلیل­های انسان­شناسانه ندارم؛ پس بر گفته‌ی شیخ اجل می­ایستم که: «جایی که جانم را مایه‌ی دانش نیست، سخن نمی­رانم و خموشی را بهتر پسندم».

مطلبی از دوستان به بنده رسید که «*زبان لارستانی» نقطه‌ی مشترک منطقه­ی لارستان است و بر اساس نقشه‌ای از تارگاه سازمان آموزشی علمی فرهنگیِ مللِ متحد (UNESCO)، مناطق مورد تکلم «*زبان لارستانی» را بیش از سیصد منطقه در نظر گرفته‌اند. قطعاً دوست پژوهشگر ما در این خصوص لینک و یا تارگاهی سراغ دارند و سپاسگزار خواهم بود اگر منبع خود را با ما به اشتراک بگذارند.

جهت اطمینان، کتاب «دانشنامه‌ی زبان­های درخطرِ دنیا» را که در سال ۲۰۱۰ توسط «کریستوفر مازلی» نوشته شده، بازمطالعه کردم. در پایان‌نامه­ام هم به این پژوهش اشاره نموده­ام. برای اطمینان دوباره، از کتابخانه­ی دانشگاه به این کتاب دسترسی پیدا کردم. مازلی در کتاب هفتصد صفحه­ای خود، بیش از دو هزار زبان را در نقطه‌نقطه­ی دنیا بررسی کرده است اما هیچ نامی از زبان لاری در این اثر ذکر نشده است.

با این حال، تارگاه یونسکو از زبان «لاری» نام برده است و در «اطلس جامع زبان­های در خطر» با جستجوی نام کشور ایران، «زبان لاری» به همراه چندین زبان دیگر دیده می­شود. جالب این­جاست که نام زبان (به انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی) در این تارگاه «لاری» ثبت شده است و نام­های «*لارستانی» و «*اَچُمی» به عنوان نام­های جایگزین در نظر گرفته شده­اند. در خصوص مناطقی که در آنها زبان لاری صحبت می­شود نیز این تارگاه تنها منطقه­ی لار و جنوب ایران را نام برده است (شکل ۱ را نگاهی بیفکنید).

در تارگاه اِثنولوگ (Ethnologue) که تمامی زبان­های دنیا را بر اساس میزان خطرپذیری و داده­های زبان‌شناختی فهرست کرده است -همان­طور که در نوشته­های پیشین نیز اشاره کرده­ام- نام زبان به عنوان «لاری» شناخته شده است و نام «*اچمی» را کاملا «بدچَم» و «موهِن» می‌شمارد. بنده در ویرایش این داده­ها و به‌روزرسانی اطلاعات مرتبط با نقش­های زبانی، تعداد گویشوران و آخرین پژوهش­های انجام شده در مورد لاری با سردبیر این کاتالوگ در ارتباط بوده­ام. بنابراین، داده‌های این تارگاه از نظر زمانی به‌روزتر و به مراتب دقیق‌تر از تارگاه یونسکو و دیگر تارگاه­های مرتبط با زبان‌های در خطر است (شکل ۲ را ببینید).

دیگر تارگاهی که نام زبان را «لاری» ثبت کرده است، پروژه‌ی زبان‌های در خطر یا همان «ELCat» وابسته به دانشگاه هاوایی است. در این تارگاه نیز نام زبان به عنوان «لاری» ثبت شده است و نام­های دیگر به عنوان «*لارستانی» و «*اچمی» ذکر گردیده است. این پروژه نیز در حال به‌روزرسانی داده­های مرتبط با پژوهش‌های زبان لاری می‌باشد (شکل ۳ را مشاهده بفرمایید).

اما برخی ممکن است این سوال را مطرح سازند که این تارگاه‌ها همگی در خارج از کشور ثبت و پژوهش شده‌اند و افراد داخل منطقه نام این زبان را با عنوان دیگری می­شناسند. در این خصوص باید این نکته را ذکر کنم که برای نام­گذاری یک زبان، یا پژوهش­های زبان­شناختی (مثلاً همین تارگاه‌ها) را در نظر می­گیرند و یا هم پژوهش­های انجام شده بر روی آن. در مورد دوم، این نکته شایان ذکر است که بیشتر پژوهش­های زبان‌شناختی (همچنان که در نوشته­های پیشین مذکور گشت)، عنوان زبان را «لاری» خوانده­اند (ر.ک. دو مقاله‌ی مفصل پیشین در «گریشنا»، «میلاد لارستان» و «آفتاب لارستان»).

حال، سوال بنده از کسانی که باور دارند عنوان­های «* زبان لارستانی» و به ویژه «* زبان اَچُمی» در منطقه بیشتر مورد پذیرش می‌باشد این است که کدام پژوهش میدانی بر دیدگاه­های شما صحّه می­گذارد و شواهد متقن شما از این که «همه‌ی مردم مناطق فارس و هرمزگان و بوشهر» و یا «بیشتر آنها» عنوان «* اچمی» را می­پسندند، چیست؟

کدام مقاله­ی علمی و یا پیمایش میدانی ثابت کرده­اند که مردم سه منطقه بر عنوان «* اچمی» بیشتر توافق نظر دارند؟ در این پیمایش شما چه کسانی حضور داشته­اند؟ این پیمایش را در کدام مناطق انجام داده­اید و شرکت‌کنندگان شما چه کسانی بوده­اند؟ شما برای حفظ همین کهن‌زبان به همان عنوانی که خود می­پسندید («* اَچُمی» یا «* لارستانی») چه کارهای عملی انجام داده­اید؟ تعصب بر نام یک زبان و اصرار بر احساسات نوخواسته در هیچ حوزه­ای از علوم انسانی جایگاهی ندارد.

در نوشته­ی بعدی درباره­ی نظرات عزیزان در چند روز گذشته در این تارگاه­ها بحث خواهم کرد و ماموریت اصلی خود در حفظ زبان­های در خطر را بیان خواهم نمود. بر این باور استوار هستم که بحث در مورد نام زبان و عنوان این کهن‌زبان -همان­طور که پیش­تر سخن رفت- دردی را که از جانِ خسته‌ی این گونه­ی زبانی دوا نمی­کند هیچ، بر کالبد نیمه‌جان آن نیز روحی نخواهد دمید.  

«به فکر حفظ زبان باشیم، نه بر سر عنوان آن بجنگیم.»

(محمد اورنگ، آوریل ۲۰۲۰ – سیدنی)

مطالب دیگر دکتر اورنگ:

نگاهی نابخردانه به عنوان یک «کهن‌زبان» – جوابی به «من اچمی هستم»

از نام زبان بگذریم؛ به حفظش بیندیشیم

32 نظر

  1. جناب اورنگ این موسسات خارجکی از آن سوی دنیا عنوان جعلی لاری را از کجا آورده اند؟ جز این است که تعدادی افراد خودباخته به لار تحصیلکرده در خارج به این زبان خیانت کرده اند و اطلاعات غلط به این تارنماها داده اند؟ جوانان بیدار منطقه قد علم کرده اند و دست درازی به فرهنگ محلی خود را بر نمی تابند. کل منطقه بگردید کوچک و بزرگ خواهند گفت زبان ما اچمی است. خدا رو شکر همان لاری یا لارستانی فقط در کتابهای جعای مانده الان خود لاریها هم در کوچه خیابان میگن اچمی حرف ار پیمایش زده ابد بسم الله یک نظرسنجی مجازی راه بندازید از کل مردم منطقه جنوب تا یک برای همیشه جواب خود را بگیرید.

  2. درود بر شما جناب اورنگ جوان پژوهشگر و بدور از هرگونه تعصب…. متاسفم برای کسانی که لفظ ناموزون و طنزآمیز اچم را برای زبان کهن لاری میگذارند صرفاً به خاطر تعصبی پوچ… عجبا اساتید محقق شهرهای مختلف منطقه اشتباه میکنند و چندتا کامنت نویس متعصب درست افاضه میکنند!!!

  3. حفظ و نگهداری و پاسداشت یک زبان و گویش دقیقا آن چیزی است که مقالات همه دوستان چه مقاله استعمارگرایی نوین و یا نوشتار نسبیتی تاریخ و تطور و تحول ذهنی آن !! در ذات خود نهفته داشت ودر پی آن و جستجو و کنکاش آن بود !!!ومساله تمامی این مقالات این بود که هویت ما در قبال زبان و گویش ما در گذشته چه بوده و در آینده چه خواهد بود !!! آیا هویت من گراشی در قبال گویش خویشتن ، لاری یا لارستانی تعریف شده در سابق ! و در آینده نیز اینگونه هویتی در قبال گویش خویش خواهم داشت ؟!!! من اگر بخواهم زبان و گویش خویش را حفظ و پاسداری کنم باید تکلیف هویت خویش !! ولو با نامگذاری جدید با مسمایی نه چندان ادیبانه و دلچسب !!! چون اچمی باز تعریف و استرداد ! کنم و این حق من در مورد کشف هویت من است !! من با لهجه لاری صحبت نمی کنم ! این تمایز بین تمام لهجه های شهرهای مناطق اچمی ملموس و مشهود است ! این سابقه ما در گذشته است و همچنین در آینده نیز میخواهیم این گویش را با تمام لهجه های موجود و متفاوت آن نگهداری و حفظ کنیم پس نام ان را نمی توانیم لاری ! بنامیم !!! ضمن این که زنده نگه داشتن زبان و گویش بسیار مشکل و زمانبر است بخصوص اگر در گذشته کاری برایش انجام نداده باشند !!! مثلا زبان کردی را ملاحظه کنید ! آنان دارای رسم الخط و الفبای منحصر به زبان خود هستند و سعی کرده اند که الفبای مشترکی بین زیر لهجه های کردی در نوشتار خویش ایجاد کنند !! و همچنین ادبیات چه شعر و چه داستان از قدیم یا معاصر را به این نوشتار همت ورزند !! این کتابها و ادبیات زبانها هستند که زبانشان را حیات می بخشند و زندگی می دهند نه اسم و لفظ آنها !! و این تازه ابتدای راه است تا برسیم مسائلی چون نامگذاریهای قضایا و امکانات و تکنولوژیهای عصر جدید که فرهنگستان زبان کهن فارسی نیز با این مشکلات دست و پنجه نرم می کند !! که آیا با گرامری کردن زبان اچمی ، توسعه و بسط و آپ دیت کردن آن نسبت به زیر ساختارهای این زبان امکان پذیر هست یا نه ؟!! وگرنه فاتحه این گویش را باید خواند و دعوا را فقط سر لحاف ملا ! و اسم آن ادامه داد و بس !!

  4. اقای اورنگ
    یعنی ما مردم منطقه اینجا بشینیم که خارجیها به ما بگن ما با چه زبانی حرف بزنیم.
    اگر اینطوره خارجیها میگن خلیج عربی پس ایرانیها هم چون خارجیها میگن قبول کنند؟
    اقای اورنگ اهلی لاری،شما دیگه از خارج برای مردم اچم زبان تعیین تکلیف خودتوم تو خارج با خارجیها لاری صحبت کنید ما هم اینجا اچمی صحبت میکنیم.

  5. رفراندوم یا‌همه‌پرسی واسه‌همین‌موقعها‌خوبه.
    ماچیکار‌به‌تحقیقات‌خارجیها‌داریم‌نیازی‌به‌تحقیقات
    اونا‌نداریم.یه‌تیم‌مطمئن‌مثل‌زمان‌رأی‌گیریهای‌کشوری‌
    صندوق‌رأی‌بذارن‌هر‌نقطه‌جغرافیایی‌که‌اچمی‌صحبت‌
    میکنن‌رأی‌بدن.ببینم‌نتیجه‌چی‌میشه.
    دیگه‌لازم‌ نیست محققای‌خارجی‌واسه‌ما‌تصمیم‌بگیرن.
    لازم‌نیست‌بعضیا‌ازراه‌قدرت‌ونفوذ‌برن‌چیزی‌رو‌ثبت‌
    کنن‌که‌واقعیت‌نداره‌‌ و‌ از‌اساس‌اشتباهه.
    مثل‌بعضی‌از‌کلمات‌غلط‌توی‌فارسی‌هست
    که‌وقتی‌از‌معلمت‌می‌پرسی‌خانم‌این‌کلمه‌از‌نظر‌علم‌نگارش‌
    وزبا‌ن‌ادبیات‌فارسی‌اشتباهه‌و ایشون‌جواب‌میده:
    عزیزم‌شما‌درست‌می‌گی‌ ولی‌این‌کلمه‌غلطیه‌که‌جا‌افتاده.
    حالا‌خیلیا‌دوست‌دارن‌چیزای‌غلط‌را‌جا‌بندازن‌و‌به‌زور‌ توی
    ذهن‌مردم‌و‌تاریخ‌فروکنن‌که‌هرچی‌خودشون‌خواستن‌درسته.
    مثل‌حلوای‌مسقطی‌لاری،سیدعبدالحسین‌نجفی‌لاری،خروس‌لاری
    کباب‌ماستی‌لاری،خاستگاه‌حکومت‌اسلامی‌،یعنی‌اگه‌میتونستن‌
    یه‌پسوند‌لاری‌به‌ اون هم‌اضافه‌میکردن.

  6. دوباره شروع شد
    مگر قرار نبود شما اچمی باشید و ما لارستانی خوب تموم شد دیگه ثبت کنید جنوب ایران با دو گویش لارستانی و عده ای اچمی صحبت می کنند که تفاوت کمی در تلفظ دارند

  7. به «دلسوز»:
    سلام دوست عزیز؛
    چرا افرادی را که در خارج از لار تحصیل کرده اند خاین می نامید؟ بر کدام دلایل استوارید؟
    همچنین، پژوهشگرانی همچون کامیوکا و مالچانوا و … خود به لار سفر کرده اند و پژوهش میدانی انجام داده اند. کسی آن ها را مجبور به نوشتن نام «زبان لاری» نکرده است.
    مساله ی اصلی بنده نیز همین است: شما می فرمایید “تمام منطقه را بگردید، می گویند «*اچمی»”. لطفا سند خود را به نمایش بگذارید و بگویید طبق کدام پزوهش این نتیجه حاصل شده است. از روی هوس و شبهه و احساس حرف زدن به دور از منطق و خرد است.

    ببینید بنده مدارک مستدل علمی به نمایش گذاشته ام و بر روی این موضوع سال هاست در پایان نامه ی ارشد و دکتری خودم کنکاش کرده ام. سپس نتایج را عرضه نموده ام.

    افراد دیگر استدلال های بسیار بی پایه و اساس اینچنینی شما را که بیشتر به ادعایی غیرمنطقی شبیه است نمی پذیرند.

    با تجدید احترام،
    محمد اورنگ اهلی

  8. جناب آقای اورنگ گرامی.

    الفاظی که که در واکنش اولیه تان به سه یادداشت ما (نوبهار، ملتفت و تدین) به کار بردید خوب یادم مانده. الفاظی که در آن مملکتی که فعلا در آن نیستیم تنها یک عده ی خاص به کار می برند و می توانم بیش از این هم شرح بدهم. ضمنا از تلاشتان برای حذفِ اچمی هم گفته بودید. محضِ همین فکر می کنم یک عذرخواهی به ما سه نفر بدهکارید. چه که زبان شناس هستید و خوب می دانید هر واژه حاملِ معنایی ورای معنای لغتنامه ایش است.

    با این وجود با شما همدلم که جنجال بر سرِ یک کالبدِ بی جان است. اما این جنجال خود باید توجهِ ما را به سوال هایی که باید جلب کند. این جنجال را نمی شود نفی کرد. جدا از این برای کارِ شما احترامِ فراوانی قائلم و فکر می کنم ورای این جدل، مسیرِ همدلی و هم مسیری همچنان باز است.

    اما خب صرفا سرِ یادآوری بگویم من در اولین یادداشتم با احترام از شما یاد کردم و نقلتان را نیز مستقیما ذکر کردم با ارجاعِ دقیق. بعد از گذرِ این مدت چیزی بیش از آنچه پیشتر گفته اید نگفته اید.( چنان که خود نیز به درستی گفتید!) بنابراین دو یادداشتِ من که دومی مستقیما خطاب به شما بود همچنان فکر می کنم پرسش هایی مطرح کرده است که بی پاسخ مانده است و احتمالا طرفِ توجهتان اصلا نیست و خب اشکالی هم ندارد.‌

    باز هم سرِ یادآوری یک نکته را می گویم و خلاص. شما به عنوانِ زبان شناس چطور متوجه نمی شوید این که در فلان یا بهمان منبع تاریخی یک مفهوم را چه می گفته اند تنها موضوعِ مطالعه ی زبان شناسیِ تاریخی است و نه بیش از این؟ و یا این که در فلان تارگاهِ بین المللی چه عنوانی به کار برده شده هم نه پاسخی به مساله است و نه استدلال. یک پژوهشگر یا هیچ کسِ دیگر نیز حقی بر گردنِ تحمیلِ یک مفهوم بر متکلمان امروزی ندارد. من زبان شناس نیستم و چنین ادعایی هم نکرده ام اما به عنوان یک دانشجوی علوم انسانی و کسی که همیشه دغدغه ی زبان داشته ام الفبای مساله را می دانم. بعد از بحثِ مطرح شده از اقل کم پنج دوست دور و نزدیک دانشجوی زبان شناسی ام در این باره پرسیدم. که ای آقا همچین مساله ای هست.‌ نامی در منابعِ علمی ذکر و تایید شده و نامی دیگر را مردم می گویند وظیفه ی پژوهشگر کاربرد و تایید کدام عنوان است؟ همه بدون حتی یک استثنا مورد دوم را انتخاب کردند و گفتند اولویت با متکلمان است. همین سوال را می توانید از استادانتان بپرسید. حالا می گویید بر طبق کدام پژوهش اچمی دست بالا را دارد؟ خب بیایید پژوهش میدانی کنید. اگر چه دستِ بالای عناوینِ اچمی و خودمونی آنقدر واضح است ( در دنیای واقعی و مجازی) که باید کور باشد آدم تا نبیند به خدا.‌ اما اگر شک دارید بسم الله. تحقیق میدانی و کارِ علمی کنید یا اقلِ کم از این کار دفاع کنید تا همه ببینیم متکلمان چه عنوانی بر زبان و فرهنگِ خود به کار می برند و پس از آن، همگی بدونِ تعارف و تحقیر و متولی مآبی از آن دفاع و استفاده کنیم.

    زنده باشید!

  9. در پاسخ به Davood عزیز؛
    سلام و ممنون از پیام شما ؛
    خیلی متوجه منظورتان نشدم و نمی دانم آیا آنچه می گویم معنی می دهد یا نه.
    فکر کنم من و شما بر روی یک صفحه هستیم و هر دو بر این عقیده هستیم که باید زبان را حفظ کنیم؛ حال این زبان را چه «اچمی» و چه «لارستانی» و یا چه «لاری» بنامیم.
    آیا همین است کنه مطلب شما؟ در غیر این صورت بنده را اصلاح بفرمایید؛ ممنون هستم.
    با شما موافقم که زنده نگه داشتن زبان بسیار مشکل است؛ برای همین است که در آخر همین مطلب را بازتاکید کردم که فارغ از نام بر حفظ آن بکوشیم. کشور استرالیا یک الگو در زنده نگه داشتن زبان های در خطر است و تا به حال توانسته اند ۲۱ زبان را به اصطلاح «بیدار کنند» (کنایه از زنده نگه داشتن چون برخی باور دارند که زبان ها نمی میرند بلکه به خواب می روند).
    در خصوص کردی که فرمودید باید عرض کنم – تا آنجایی که می د انم- که کردی به دلیل داشتن استقلال سیاسی (جال به اندازه ای که در عراق است) توانسته اند زبان خود را به نگارش دربیاورند و با اواهای متفاوت ان را خوانش پذیر کنند.
    امیدوارم تا اندازه ای پاسخ شما را داده باشم. عذرخواهم اگر این جواب کامل شاید نباشد!

    با تجدید احترام ؛
    محمد – سیدنی

  10. در پاسخ به «اچمی از بندرعباس»؛
    سلام و عرض ادب.
    ممنون از پیام شما.
    ببینید در خصوص این که خارجی ها نام تعیین کنند من هم قبول ندارم. از انجایی که در خصوص زبان «اچمی» (به قول شما) و «لاری» به باور من، پژوهش های گسنرده صورت نگرفته است می توان گفت که زبان در خطر است.
    در پژوهش های تا به حال انجام شده ی خارجی و ایرانی نام «لاری» از بسامد بیشتر و مقبولیت بیشتری برخوردار است و همان طور که عرض کردم در تارگاه های بین المللی ثبت شده است.
    پس این نام می تواند یک ارجاع برای زبان باشد. حال بنده در پژوهش خود به نام «زبان لاری» اشاره کرده ام و در پایان نامه هم از این عنوان استفاده نموده ام.
    من کاری به تعیین تکلیف ندارم و نامگذاری زبان از عهده ی بنده خارج است. صرفا گزارشی از وضع موجود است که کدام نام از وجهه ی بیشتری برخوردار است.
    شما می فرمایید «اچمی» ؛ بفرمایید یک پژوهش میدانی بیاورید در این مورد که مردم منطقه (نه تعداد اندکی از افراد یک شهر خاص) در سه استان فارس و هرمزگان و بوشهر بر این عنوان اتفاق نظر دارند؟
    این موضوع که خلیج فارس و عربی هم نکته ی انحرافی صحبت شماست چون در این باره اسناد تاریخی و پژوهش های زیادی وجود دارد که «خلیج فارس» از دیرباز بوده است (در مصاحبه این جانب با احمد اقتداری در همایش فرهنگ و زبان های ایرانی سال ۱۳۹۲ در تهران). اما «زبان اچمی» کدام پژوهش آن را ثابت کرده است؟
    تنها پایان نامه های اندکی همانند موسوی (۲۰۱۶) در مورد رستاقی در این مورد بر باور «اچمی» است.
    با تجدید احترام،
    محمد- سیدنی

  11. در پاسخ به آقای شایان تدین عزیز؛

    ممنون از پاسخ شما و تشویق در خصوص پزوهش بنده برای حفظ این کهن زبان. ببخشید اگر پیام هایی از قبل بوده و (همانند پرسش های مطرح شده در یادداشت دوم) بنده نتوانسته ام آن ها را پاسخ بگویم ولی حتما خواهم خواند و به شما برمی گردم ان شالله.

    در خصوص نکته ی اول که «الفاظی که در آن مملکتی …..” منظور را متوجه نشدم و نمی توانم حدس بزنم بر چه ایده ای هستید.

    نامگذاری یک زبان همان طور که تامس پین (۱۹۷۹) در صفجه ی ۱۳ می گوید [و دوستان زبان شناس شما هم قطعا از آن آگاه هستند] یا توسط خارجی ها و یا توسط خود مردم گویشور انتخاب می شود. در برخی از موارد که خارجی از منطقه در مورد زبان و نام آن تصمیم می گیرند، نام عنوانی زننده و حاوی نوعی نگاهی از بالا به پایین است (همانند مورد زبان قوم «اورارینا» در شیلی که نام منتسب شده به آن به معنی «غیرقابل اعتماد» است) می توان گفت که نوعی تحقیر در این عنوان به چشم می خورد. پس نامی که خود گویشوران به این زبان می دهند را باید در نظر گرفت.
    در کل قاعده بر این است که اگر اسمی که خارجی ها به زبان می دهند موهن نباشد، زبان شناس می توان آن نام را انتخاب کند آن هم به شرطی که پزوهش های گسترده و مدون در این مورد اتفاق افتاده باشد.
    در مورد «لاری» یا همان «اچمی» شما، هیچ پزوهش مدون ریشه دار و ادبیاتی زبان شناختی متقن در مورد این نام تا به حال صورت نگرفته . بالعکس در بیشتر کتاب ها و پژوهش های میدانی و تاریخی و خارجی از سال ۱۹۰۱ نام «زبان لاری» به چشم می خورد.

    از این هم بگذریم که این عقیده وجود دارد که نام «اچمی» همان طور که شرح آن در مقالات پیشن رفت، خود موهن و زننده است و در تارگاه ها هم به این عنوان اشاره شده است (عنوان pejorative در جلوی «اچمی» به همین موضوع «بدچم» و «موهن» بودن اشاره دارد).
    پس همین امر لزوم یک پژوهش میدانی را در خصوص «عناوین زبانی خودنامیده» بیش از پیش مهم چلوه می نماید.

    ما بر اساس تمایم پژوهش های صورت گرفته در این خصوص در تاریخ زبان شناسی «لاری» بر این عنوان باور داریم و اگر شما احساس می کنید که نام زبان چیزی دیگر باید باشد و عقیده دارید که مردم منطقه عنوان «اچمی» را بهتر می پسندند، شما و هم فکرهای شما و کسانی که در این حوزه هستید می توانید پژوهشی انجام دهید و نتیجه را بعد از انجام پژوهش مدون، دقیق، با روش علمی به مردم بیان کنید.

    من هم حاضرم در این خصوص همکاری کنم و از تازه ترین پژوهش ها در این زمینه شما را آگاه سازم. پژوهش این چنینی را علاقه مند هستم.

    حال، همان طور که در انتهای مقاله نیر گفتم «بیایید زبان را حفظ کنیم و بر قبری که در آن مرده ای نیست، نگرییم». بنده از این مرحله ی نامگذاری گذر کرده ام و تنها به راه های نجات و حفظ زبان (با هر عنوانی که هست) می اندیشم چون همین الان هم دیر است. به زودی خبرهای خوبی ان شالله خواهد رسید.

    با تجدید احترام،
    مجمد، سیدنی …

  12. در پاسخ به پیام خانم «الناز»
    سلام و عرض ادب،
    بنده با پژوهشی میدانی و نظر خواهی از تمامی مناطق گویشوری در سه استان فارس و هرمزگان و بوشهر موافق هستم ولی به روشی آکادمیک.
    چیزی که شما می فرمایید کاملا احساس مدار و سیاسی است و عملی نیست.
    به هر حال در خصوص شخصیت هایی که ذکر کرده بودید بنده اطلاعاتی چندان ندارم و نمی توانم نظر بدهم که چرا این اسم ها بدین شکل امروزی درآمده است.
    اما این که «ما به پژوهش های حارجی ها کار نداریم» کاملا اشتباه است. پژوهشگرانی که از قرن هفده تا بیستم و تا همین الان بر روی ساختارهای این کهن زبان (به هر اسمی که می شناسیم) کار کرده اند سهمی ارزشمند در زنده نگه داشتن زبان دارند.
    همین پژوهش های صورت گرفته توانسته در افزایش آگاهی ما نسبت به زبان های در خظر نقش کلیدی بازی کند.

    با تجدید احترام
    محمد – سیدنی

  13. جناب اورنگ برادر عزیز به خطا نروید کسی که خارج از کشور درس خوانده خائن نیست ولی کسانی بواسطه تحصیل در خارج با این تارنماها پل زده اند، اطلاعات غلط داده اند و دست به تاریخ برده اند قطعا خائن به فرهنگ منطقه به غیر از لار هستند آنهایی که دست آن دو فرد خارجی را گرفتند و به لار آوردن ولی به لارستان و منطقه نبردند و محتوای خودساخته و تحریف شده خود را به خورد آن دو نفر از از همه جا بی خبر دادند خائن هستند. ما که در بهترین دانشگاه های کشور درس خواندیم و دوستان زیادی از کل منطقه در این دانشگاه ها یافتیم از جمله چند اهلی اشکنانی همه اچمی می گفتند و اچمی نقطه اتصال ما بود خاطرم هست از خردسالی که به شیراز و دیگر شهرها می رفتیم ۳۰ سال قبل در بازار و تاکسی وقتی می فهمیدند جنوبی هستیم مردم شیراز خودشون می گفتند زبانتون اچمی هست این واژه از روشن تر است که از قدیم الایام بوده بر چه پای می فشارید که ما برویم‌ پژوهش میدانی کنیم که مردم میگن اچمی یا لاری یا للعجب فکر کنم طرفداران نوخاسته زبان لاری بروند پژوهش کنند سرسنگین تر باشد اصلا سوار ماشین بشید یه دوری در لار بزنید از عوام بپرسید زبانتون چیه تا ببینید همین مردم لار خواهند گفت لاری یا اچمی قطعا دومی خواهند گفت یکبار امتحان کنید. برادر عزیز مهمتر از نام زبان نگهداشت و حفظ آن است الان لاریها کمترین یهم را در حفظ آن دارند با شتاب بالایی در حال نابودی آن هستند در منطقه از این نظر پیشنازند دیگر در لار هیچ فرد زیر ۲۰ سال پیدا نمی کنید که قادر به تکلم با این زبان شیرین باشد. از طرفی نام اچمی را ناموزون و زشت میدانید آیا چون فکر می کنید زیبا نیست ما باید پا بر آن بکشیم و له کنیم و یک عنوان بدتر بر آن بگذاریم؟ زبان لاریها هر چه باشد زبان ما اچمی هست چه اسمش در نظر شما زشت باشد یا زیبا. هیچ وقت یک کرد حاضر نخواهد شد بگوید زبان من ترکی است یک بلوچ هم‌نمی گویدزبان محلی من عربی است. بنابراین هرکسی که می خواهد بر گرده مردم‌منطقه سوار بشود و از رهگذر فرهنگ به دنبال بازیابی هژمونی لار بر منطقه بشد چیزی جز شکست و رسوایی در انتظارش نیست و خود را از چشم مردم‌منطقه به جز لاریها انداخته این روی سخنم به شما نیست بلکه هر کسی که در دلش این میل نهفته است دیگر خودش و خداب خودش می داند و بس.

  14. با تشکر و سپاس از جوابهای متین و وزین و ادیبانه آقای دکتر به تمامی کامنت ها که شخصیت و وجه علمی این عزیز را به خوبی نمایان می کند درود بر ایشان ! البته داستان این جنجال از آنجا آغاز شد که آقای نوبهار در مقاله ای خویشتن را اچمی نامید !!! که به نظر بنده در ابتدا مساله زبان و گویش و صرف نام ان منظور نظر ایشان نبود بلکه چیزی بالاتر در مساله جامعه شناختی هویتی و خاستگاه قومی و تبارشناسانه را در خصوص منطقه نسبتا وسیع جغرافیایی جنوب ایران که به گویش خاصی صحبت می کنند که برای اکثر مردم ایران این هویت زبانی یا قومی ناشناخته و در پژوهشهای مربوط به آن بسیار کمرنگ و ناملموس تر از اقوام وگویشهای ایران بزرگ بدان پرداخته شده است بود !! واینکه ایشان داشتن این گویش و زبان را برای خود هویتی مستقل و تاریخی جدای از اقوام دیگر ایرانی درک و ادراک کرده و این مساله هویت خواهی خویش در قالب زبان را قابل اتکا و بررسی و پژوهش و نگرش بهتری برای درک هویتی خویش و منطقه ای که در آن متولد شده و رشد یافته بودند متصور شده بودند !!!که این هویت خواهی و هویت جویی ایشان در مساله زبان و گویش خویشتن ویا بهتر بگوئیم همه ما ! مسائل را فقط به نامیدن و مسما کردن آن محدود کرد در حالی که این هویت جویی به سه بخش اصلی زبانشناسانه و تبارشناسانه و هژمونی مدارانه تقسیم شد !!!! که شما آقای دکتر فقط تاکید به مسائل علمی این زبان از نظر علم زبانشناسی که تبحر و تخصص شما بینظیر و قابل اتکا و متقن و دقیق و موجه می باشد بوده ولیکن دو مساله دیگر که تبارشناسی قومیتی و هژمونی آینده نگرانه !!! آن را در مورد مسما کردن و نامیدن آن به زبان لارستانی که حتما برای حفظ و نگهداری و پایبندی و حیات این گویش لازم است را لحاظ نمی کنید !!! برای همین هم هست که در کامنت ها انتقادات بیشماری به مقالات علمی شما وارد میشود که اغلب آنها سطحی و بی مقدار و غیر علمی و غیر کارشناسی هم صد البته هستند !!!!و من بابت اینها از طرف همه آنها از شما عذر خواهی می کنم! ولیکن شما نیز برای حفظ و حیات این گویش اگر کاری میخواهید انجام بدهید سطوح مختلف نگرشها و اندیشه ها را برای نامیدن این گویش و مقبولیت و مشروعیت آن نام را از جهات تبارشناسانه و هژمونی های هویتی خواهانه را مد نظر بگیرید که اسمها اگرچه از نظر رفرنسهای مرجع جهانی و کتب تاریخی مکتوب و مثبوت وجود و قطعی شده باشند ولیکن اگر کسانی هویت خویش را به این اسامی مشروعیت و مقبولیت در نیابند !!! کاری برای آینده آن گویش را هم به گستردگی و وسعت این جغرافیای تاریخی زبانی نتوانیم انجام داد !! با سپاس و تشکر از دوست ارجمند و عزیزمان آقای دکتر محمد اورنگ

  15. آغای اورنگ!
    کلمه‌ی‌”اچُم”فعل‌است‌به‌معنی‌”می‌رویم”
    ازمصدر “چِدَه‌” به‌معنی‌”رفتن”.
    کجای این‌کلمه‌موهن‌و‌زننده‌وتحقیر‌آمیزه‌؟؟!!!
    “Pejorative” به‌معنی:تحقیرآمیز،واژه‌تحقیری
    و تنزل‌دهنده می‌باشد.
    معانی‌دیگر:(درمورد‌واژه‌هایی‌‌که‌دارای‌معنی‌بد‌شده‌اند)
    بدچم،بدمعنی،دارای‌معنی‌منفی،واژه‌ناسزا،ناشایست‌،
    زشت،ناپسند.
    حالا‌ اون‌تارگاهها‌که‌شما‌به‌اون‌استناد‌یا‌اشاره‌میکنین‌
    مشخصه‌که‌معنی‌کلمه‌ی “اچُم” را‌نمی‌فهمند‌ که‌
    ذیل pejorative آورده‌اند.
    شما‌که‌به‌حساب‌خودتان‌دکترای‌زبان‌شناسی‌خوندین
    و‌ قصد دارین زبان‌مادریتون‌ رو‌حفظ‌کنین‌ هم
    نمی‌دونین کلمه‌ی‌”اچُم”به‌معنی‌ “می‌رویم”است‌؟
    و اصلاََ pejorative
    تحقیرآمیز و موهن و واژه‌تحقیری و تنزل‌دهنده
    و بدچم و بدمعنی‌ و دارای معنی‌منفی‌ و
    واژه‌ناسزا و ناشایست و زشت و ناپسند
    نییییییست.
    در عجبم که‌به خودت میگی‌ زبان‌شناس.
    آغای اورنگ‌!آیا شما مطمئنی‌‌که‌دکترای‌زبان‌شناسی
    داری؟ آیا شما واقعاََ مال‌این‌منطقه‌هستی؟!
    و معنی این فعل رو نمیدونی که ارجاع میدی
    به فلان تارگاه؟!
    که‌ کلمه‌ی”اچُم” را اینجوری بد فهمیدی؟
    و “بدچم” و بدمعنی و…معرفی میکنی؟!

  16. والا اگر به قول خودتون یک دوری تو لار بگردین و از مردم سوال کنین زبانتون لاری هست یا اچمی ، هیچکس اصلا نمیفهمه اچمی چی هست فکر می کنن یک زبان دیگه هست ، پس لطفا پیش خودتون قضاوت نکنین ، لارستانیها با افتخار به زبان لاری صحبت می کنن ، لطفا با کلمه بی مفهوم اچمی زبان شیرین لارستانی رو خدشه دار نکنین

  17. باسلام
    چند سال پیش به مدت چهار روز با یک خانواده روستایی از شهرستان نایین هم سفره بودم درک جملاتشان خیلی سخت بود برای منی که هم فارسی میدانستم هم گراشی.آنها زبان خود را نایینی می نامیدند و البته که من میدانستم لهجه آنها که ساکن یکی از روستاهای اطراف شهر نایین بودند ممکن بود با خود شهر نایین تفاوتهای زیادی داشته باشد.در مورد زبان لاری و انتخاب آن به عنوان زبان مجامع علمی مشکلی ندارم و بنظرم بهترین اسم است ولی کاملترین و جامع ترین نیست .خوب میدانیم این زبان در گذشته در بوشهر و هرمزگان نیز رواج داشته همکلاسی های دانشگاهی من که اهل بندر دیر و اهرم بوشهر بودند هنوز رگه های زبان خودمان را داشتند پس انتخاب واژه زبان لاری جامع نیست مخصوصا برای اهالی بوشهر و هرمزگان که اکنون به این زبان تکلم میکنند.انتخاب زبان لارستانی هم کاریست بیهوده که نه جامعیت دارد و نه میتواند معرف یک زبان خاص در منطقه باشد انتخاب لارستانی هم بنظر بنده نا مناسب است و البته با کار مدیران شهر لار که همه ارگانها را به جای لار ،لارستان نامیده اند دیگر واژه لارستان منظور لارستان بزرگ نیست.انتهاب زبان اچمی هم نه پشتوانه تاریخی دارد و نه مردمی چرا؟بدلیل این که منظور تا جایی که من بیاد دارم از اچمی بودن نژاد بوده و نه زبان و عجیب است که مردم اکنون یک پشوند زبان هم جلو آن میاورند -زبان اچمی- بیشتر از بیست بار به درگهان وقشم سفر کرده ام برای خرید پوشاک و هیچ وقت یاد ندارم کسی به من گفته باشد زبان من اچمیست،تا کسی ادرس میداد و یا میخواست طرف دیگری را به من معرفی کند میگفت برو مغازه فلانی اچمی خودمونه یک بار هم نگفتند زبانش اچمیست .دوستان کار غلط غلط است و شما غیر لاریها چه اسراری به انتخاب واژه اشتباه اچمی دارید.والبته رای گیری هم کنید نتیجه معلوم است هیچ کس نمیگوید زبانم اچمیست بدلیل آن که تا الان هم خودتان را اچمی زبان نام ننهاده اید. از۱۰۰نفر یک نفر هم در گراش نمیگوید زبانم اچمیست شما زبان اچمی را خود ابداع کرده اید با ساخت سایت و کانال اینترنتی و تکرار آن و تکرار آن .منظورم زبان اچمیست نه واژه اچمی که در چند سطر بالا توضیح دادم واژه زبان اچمی ساختگیست و واژه اچمی مورد استفاده مردم این طرف و آن طرف خلیج فارس.رای گیری شما دوستان هم اگر انجام شود که البته من موافق با رای گیری نیستم که کاری غیر علمی میدانم در این مورد و بیشتر سیاسیت،گزینه دار است و خود در برگ پاسخ نامه واژه زبان اچمی را وارد میکنید.در صورتی که کافیست از من گراشی بپرسید زبانت را چه مینامی من هم میگویم گراشی نه این که بگویم اچمی.زبان اچمی نه جامعیت دارد و نه متمایز کننده هست تصور بفرمایید بخواهیم زبان صد سال پیش گراش را با اسم نام ببریم مثلا بنویسیم گراشی ها از قدیم اچمی بوده اند و زبانشان اچمی مسخره مینماید.به همین دلایل است که بزرگانی چون اقتداری ان را لارستانی نام نهاده و لهجه ها را نیز به اسم شهر معرفی کرده اند.کجای دنیا کار تاریخ نگران و نویسندگان خود را این گونه به راحتی اشتباه فرض میکنند که شما میکنید راه اشتباه اشتباست.حال در مورد نام هیچ کدام نه لاری و نه لارستانی کامل نیست ولی زبان اچمی اشتباست.که البته این واژه زبان اچمی به سبب تکرار زیاد در ذهن خوانندگان آشنا آمده و به راحتی مردم آن را قبول کرده اند.انتخاب زبان لاری برای مجامع علمی همچون آنچه آقای اورنگ میگویند تار نما مناسبتر است هر چند من سر رشته ای نه از مجامع علمی و نه تار نما دارم و نمیدانم چیست.به این دلایل انتخاب زبان لاری مناسبت تر است و چاره ای جز آن نیست۱.این اسم زبان لاری پیشینه دارد یعنی در خود شهر لار استفاده میشود و من گراشی ان را برای شهر لار در گفتارم بکار میبرم.۲.قدرت سیاسی پشت آن است یعنی پیشینه شهر لار و آثار تاریخی آن. قدرت سیاسی را با سو استفاده از قدرت اشتباه نگیرید و البته مقایسه با سطله و استعمار هم نکنید هر چند ممکن است در دوره ای سو استفاده از قدرت سیاسی در لار رخ داده باشد.۳.ضعیف شدن تکلم زبان جنوبی در کل شهرهای بوشهر و هرمزگان اگر بستک را جز این نیاوریم.۴.استفاده آن به صورتی که در معرفی در سایتها و تار نما ها محدوده جغرافیایی مشخص باشد و لهجه ها نیز با اسم شهر همراه ،حتی شهر لار را یک لهجه از این زبان معرفی کند.در پایان قبلا عقیده داشتم اسم زبان لارستانی باشد ولی اکنون اعتقادم این است که زبان لاری درستتر و نه کاملتر است.وقتی برای کل منطقه جغرافیایی کسی واژه لارستانی را بکار ببرد بر این مهر تایید زده که در ذهنش همچون مقاله دکتر غفوری متمایل به استعمار شده است و باقی مناطق حقی فرهنگی از این زبان ندارند ولی وقتی واژه زبان لاری را بکار بریم کار راحت میشود دیگر کسی مدعی استعمارنمیتواند باشد چون لار فقط منظور همان شهر لار است و بار معنایی تحمیلی کمتری دارد .البته که واژه زبان لاری هم کامل نیست حداقل این است که معرف خوبیست برای زمان اکنون که این زبان به منطقه خودمان محدود شده و هر پژوهشگر و تارخ دانی میداند همچون مثال شهر نایین که شهر های اطراف این مرکز سیاسی قدیم زبانهایشان با شهر لار یکی نیست همچون که زبان لری در خرم آباد و نهاوند یکی نیست.

  18. در پاسخ به «دلسوز» در ۲۶ فروردین: (پاسخ دوم)؛
    سلام و عرض ادب؛
    می توانم بپرسم چه کسانی به تارگاه ها اطلاعات غلط داده اند و «پل زده اند»؟ متوجه نمی شوم که کدام تاریخ را می فرمایید تحریف شده است؟
    هیچ کسی اطلاعات خودساخته را به زبان شناسان نداده است؛ اگر منظورتان کوجی کامیوکا و مینورو یاماداست که به مدت چهار هفته (در دو سفر) در لارستان بوده اند باید عرض کنم که آن ها در شهر لار و هم در خنج بوده اند. خود زبان شناسان حرفه ای بوده اند و راهنمای زبان شناس محلی داشته اند. فکر نکنم این حرف شما پایه ی علمی داشته باشد.
    بنده هم قبول دارم که به قول شما «چند» اهلی اشکنانی و یا گراشی و یا لاری و یا هر منطقه ای دیگر ممکن است زبان خود را «اچمی» بنامند اما این «چند نفر» گویای و نمایانگر تمامی مناطق بزرگ در سه استان که گویشور وجود دارد نیستند. بهتر برای درک نمونه و جامعه به جدول مورگان مراجعه بفرمایید.
    حال همین افرادی که در بازار و تاکسی با شما صحبت کرده اند ممکن است نظرشان نسبت به سی سال قبل که از آن ها پرسیده اید نظرشان تغییر یافته باشد.
    در خصوص این که پژوهش میدانی لازم نیست باید بدانیم که نامگذاری زبان -همان طور که در نظرات پیشین شرح آن رفت- نیازمند کار گروهی است و گویشوران بیشتر مناطق (اگر نه همه) در آن دخیل باشند و گرنه با سوار بر تاکسی شدن و در شهر خود گردیدن و از هم فکرهای خود سوال کردن دردِ این نامگذاری را دوا نمی کند.
    این که «لاری ها» به فکر حفظ زبان شنان نیستند را باور دارم و در واقع همه ی ما مقصریم. گفته ی من هم همین است که همه ی ما باید از مرحله ی نامگذاری رد شویم و به فکر حفظ آن باشیم. در این گفته با شما موافقم. البته شما در پایان مطلب دوباره به نظر خود درمورد نام «اچمی» برگشته اید. به هر حال.

    بسیار جای تاسف دارد که افراد جوان – اگر حرف شما صحیح باشد- دیگر به زبان محلی خود صحبت نمی کنند. دیدگاه های منفی پدر و مادرها نسبت به این زبان باعث شده است که فرزندان میلی به یاد گرفتن ان نداشته باشند. این موضوع در میان شهروندان لار و شهرهای بزرگ لاری زبان به شدت به چشم می خورد. اما در شهرهای کوچک و روستاها وضعیت اندکی یهتر است. در باره ی معیارهای در خطر بودن این کهن زبان در مقالات پیشین سخن گفته ام (در گریشنا و میلاد لارستان).
    باز هم از دیدگاه شما و نظر ارزشمندتان ممنون هستم.

    با تجدید احترام،

    محمد – سیدنی

  19. آغای اورنگ!
    سلام
    آیامنظورمو فهمیدی؟
    آوردن‌عنوان”pejorative”جلوی “اَچُمی”
    کاملاََ اشتباه است.
    مگه‌هرکسی یا هر سایتی اگه معنی و مفهوم
    کلمه یا چیزی رو نمیدونه باید جلو اون
    Pejoretive بنویسه؟! چه‌زبانشناسی‌توی‌
    سایت‌مذکور، pejorative را جلو کلمه‌ی
    “اَچُمی”نوشته؟!بهش بگو اول برو دایره‌ی
    لغات و گنجینه‌ی لغاتت رو گسترش بده
    و یه‌کم تحقیق کن که”اَچُم”به چه معناست
    بعد دست به قلم ببر و نظر بده.

  20. باسلام
    آقای دکتر آنجه مسلم است این زبان تا کنون مانند کردی و لری اسمی نداشته و حال در صدد انتخاب اسم است و به نظرم همان زبان لاری برای تار نماهای زبان مناسبت تر مینماید ولی فقط برای آن سایت ها و ما خود را نیازمند استفاده از واژه زبان لاری برای کل منطقه نمیبینیم و هر شهر اسم زبان خود را خوب میداند.ترکیب جدیدی که در پایان پاسخ به دلسوز قسمت دوم نوشته اید گویای این واقعیت هست که همه چیز را بر اساس یک فرضیه یا تعریف میبینید. نوشته بودید- شهر های بزرگ لاری زبان-و این بنظر من نتیجه کار شما بر روی زبان است و سعی در علمی حرف زدن.بهتر نبود میگفتید شهرهای بزرگ منطقه و یا اسم شهر ها را مینوشتید؟من تا به حال چنین ترکیب جدیدی ندیده بودم حداقل من که همیشه در همین جا زندگی کرده ام و این خود نتیجه ی بی اسمی این زبان هست که اکنون از سر ناچاری باید اسمی گذاشت که قابل تعریف باشد.ترکیب زبان لاری برای ثبت کاملتر از بقیه هست ولی رو در بایستی که نداریم این را کسی در محاوره استفاده نمیکند جز شهر لار پس شما هم سعی کنید زیاد علمی نباشید و بر اساس همان تعریف تمام نوشته هایتان رو جلو نبرید .دریای جنوب برای ما دریاست نه خلیج فارس همچنان که زبان گراشی همیشه زبان گراشیست حال اگر میخواهید ما را زیر گروه لهجه زبان لاری قرار دهید اشکال ندارد ولی لطفا نگویید شهرهای بزرگ لاری زبان.اگر این نام قدیمی بود اشکال نداشت ولی جدید است و همان به که در دفتر بماند.

  21. در پاسخ به «الناز» در ۲۶ فروردین (پاسخ دوم):
    معنی کلمه ی «اچم» را می فهمم و از توضیح دوباره ی شما هم ممنون هستم. این واژه خود موهن نیست اما به نقل از برخی مه گفته اند فلسفه ی نامگذاری آن کاملا توهین برانگیز است.
    (آنچه الان می آید و در پرانتز مربعی است کاملا نقل قول است و نیازمند پژوهش):
    [درست است که میان این واژه و عجم رابطه ای باشد اما انچه در کشورهای عربی منظور را بر پیشنه ای غیرزبانی گذاشته اند و به همین علت می گویند که: فارسی شکر است، «ترکی هنر است ،اچم مچم …. است»
    نام گذاری اینچنینی با فلسفه ای تند پشت آن بیانگر این است که افراد خارج از حوزه بر این بوده اند تا نگاهی بالا به پایین را بر گویشوران تحمیل کنند].
    برای توضیحات بیشتر به مقاله ی پیشین که در گریشنا و صحبت لارستان چاپ نموده ام رجوع کنید. به هر حال؛

    در خصوص لفظ انگلیسی که ذکر کردید (pejorative) باید ذکر کنم که این واژه را بنده در Ethnologue اضافه نکرده ام و نه هم در ElCat. نوییسنده هایی از دیگر کشورها بر اساس وضعیت موجود در این زمینه توانسته اند که بدین نتیجه برسند که این واژه از نظر تاریخی موهن است. حال اگر نیست، شما بهتر است در رد موهن بودن آن نظر دقیق و منطقی بیاورید و بیایید ببینیم که چه تحلیل هایی در انتظار است.

    این که آن ها و مولفان تارگاه ها معنی را نمی فهمند که بسیار تحلیلی کم عمق است. بهتر است این طور سخن نرانیم.

    بنده به همه ی نظرات در ذیل مطلب خود (بر اساس حس مسئولیت نسبت به نظرات خوانندگان محترم) احترام گذاشته و در لحنی بسیار مودبانه جواب ها را ذکر کرده ام؛ لطفا اگر استدلالی هست، خوشحال می شوم درست و در سبکی منطقی و به جا بفرمایید با هم گوش می کنیم و میاحثه و اشتراک نظر ما را به جلو پیش می برد. و گرنه به قولی با «کَلکَلاک» (جتجال) کردن و بحث را به حاشیه بردن نمی توانیم نتیجه ی مدنظر را کسب کنبم. ما در حین وقت کم اینجا هستیم تا از هم یاد بگیریم نه با توهین به جایگاه و منطقه و …، بحث را زجای خود منحرف سازیم.

    ان شالله توانسته باشم پاسخ سوالات و شبهه های شما را درست بدهم.

    راستی، بنده از همان منطقه هستم! دین خود را در حال حاضر با نوشتن «اولین دستور جامع زبان لاری بر اساس گویش اهلی» ادا خواهم کرد و همچنان در حفظ این کهن زبان می کوشم.

    همانطور که شرح آن رفت، بنده در مرحله ی نام گذاری زبان گیر نکرده ام و الان در مراحل پایانی تحلیل های زبان شناختی هستم. ان شالله نتایج خوبی از این پژوهش کسب خواهد شد و اولین گام را در حفظ زبان لاری برخواهم داشت.

    با تجدید احترام،

    محمد – سیدنی

  22. البته هنوز استاد محترم و دوست فاضل بنده جواب اینکه چرا تبار و هژمونی را مرجع و اساسی برای نامگذاری زبان و گویش در نظر ندارند ! به بنده پاسخی ندادند ! شاید منظور مرا متوجه نشدند که چه می گویم ! بگذارید مثال بزنم ! ۱- من ترکم ۲- ترکی حرف میزنم ۳- ترک خواهم ماند! یا ۱- من بلوچم ۲- بلوچی حرف میزنم ۳- بلوچ خواهم ماند ! یا من کردم کردی حرف میزنم وکرد خواهم ماند یا من عربم عربی حرف میزنم و عرب خواهم ماند !! گزینه اول در رابطه با تبار و قومیت است و دومین گزینه راجع به زبان و زبان شناسی و سومین گزینه راجع به هژمونی هویتی است ! اگر من گراشی فقط از نظرقدمت و ثبت علم زبانی یا تحقیقات و پژوهشهای زبانشناسانه و زبانشناختی نام و اسم لاری یا لارستانی را برخود تحمیل کنم ! باید طبق چیزی که پیشتر گفتیم ۱- من لارستانی هستم ۲- لارستانی حرف میزنم ۳- لارستانی خواهم ماند !!!! طبق همان دستورات زبانشناسانه که شما تدریس می کنید !! منطبق و عین واقعیت نمود داشته باشد !!! در حالی که لاری و لارستانی نه به یک قوم و تبار چون کرد و لر و بلوچ و ترک و عرب اشاره ای دارد و نه چیزی که غیر از خود شهر لار شهرهای دیگر از استان فارس و هرمزگان و بوشهر خود را متمایل به لارستانی یا لاری خواندن خود داشته باشند !!! پس اچمی دانستن و خواندن این گویش آنچنان که آقای دکتر فکر می کنند غیر علمی و غیر منطقی و اشتباه هم نیست !!! بلکه دقیقا زایش و نامگذاری اقوام دیگر نیز اینچنین شالوده و اساسی داشته است ! داشتن یک هویت !!!! که هم تبار خود را توجیه کنند ! هم بدان زبان صحبت کنند و هم بخواهند اینگونه بمانند ! پس من لاری یا گراشی یا اوزی یا خنجی یا بستکی و ….. یک هویت مشترک داریم که برای همه ما قابل درک و فهم است که آن اینست ۱ ما اچمی هستیم ۲- اچمی صحبت می کنیم ۳- اچمی خواهیم ماند ! با تشکر از استاد فاضل و ارجمندم آقای محمد اورنگ اهلی اچمی

  23. در پاسخ به حمید رضا گراشی: (همه ی پاسخ ها با هم)
    با سلام و عرض ادب؛

    ممنون هستم از پیام های شما. بسیار لذت بردم از صحبت های شما.

    تجربه ی شما در خصوص سفر به نایین جالب است و با فرمایشتان در مورد رواج لاری در متون گذشته نیز موافقم. اسم زبان لزوما نباید تنها بر همان منطقه ای که زبان در آن صحبت می شود دلالت داشته باشد. ممکن است گاهی همانند زبان انگلیسی که برگرفته از نام یک قوم «انگلوساکسون» است در کشورهای دیگر هم به کار برود. مثلا زبان کشور استرالیا (هر چند در قانون اساسی تحمیل نشده است اما) برای ترویج روحیه ی وحدت انگلیسی معرفی شده است. اما لهجه ی استرالیایی از زبان انگلیسی. همانطور است آلمانی در اتریش.
    پس به همین منوال، لاری نیز که از شهر لار برمی خیزد می تواند به زبان دیگر مناطق در سه استان باشد. در تقسیم بندی های موجود ما زبان را لاری در نظر می گیریم و برای آن گویش هایی را تعریف می کنیم. مثلا گویش اهلی از زبان لاری. گویش ختجی از زبان لاری. این یک رویه در زبان شناسی است که از ابتدا نامی را برای زبان بر اساس پژوهش های انجام شده در نظر می گیرند و دیگر مناطق را گویش هایی از آن زبان می شمارند هر چند ممکن است تفاوت هایی بین زبان و گویش موجود باشد.
    در خصوص اچمی نظرم با شما موافق است اما با نظرسنجی نیز موافقم تا بتوانیم مشخص کنیم که واقعا این همه می گویند در تمامی سه استان مردم عقیده دراند همگی زبان را «اچمی» می نامند این همه کدام هستند تا ما هم آن ها را بشناسیم.
    در خصوص نظر دوم شما که زبان ما تا به حال اسم نداشته می توانم بگویم که این طور نیست. زبان ما از دیرباز اسم داشته است. در قرن هفدهم میلادی (همانطور که در مقالات پیشین گفتم) نویسندگانی هم چون «کمپفر» به لار آمده اند(کتاب به لاتین است و در سال ۲۰۱۹ به انگلیسی برگردانده شده است و از کتابخانه آن را امانت گرفتم) و از این زبان نام برده اند. در قرن ۱۹ و بعد از آن هم همن روال بوده است.
    در خصوص شهرهای بزرگ لاری زبان دقیقا منظور شما را متوجه نشدم اما می توانم بگویم که منظور «شهرهای بزرگی بوده است که در آن به زبان لاری صحبت می شود و همان طور که ذکر آن گذشت به گویش های این زبان در آن جا گفتگو می شود».
    در پایان از همه نظرهای ارزشمندتان ممنون هستم. امیدوارم توانسته باشم تا حدی (اگر نه همه) جواب سوال ها و شبهه های شما را داده باشم.
    با تجدید احترام؛

    محمد – سیدنی

  24. در پاسخ به آقای Davood در ۲۶ فروردین ۱۳۹۹؛
    با سلام؛
    ممنون هستم جناب Davood از پاسخ شما.
    در خصوص این که جنبه های جامعه شناختی بر روی نامگذاری زبان ها تاثیر دارد قطعا درست است. بخش زبان شناسی این نام را لاری نامیده است که گویا لاری ها را مقصر به سلطه جویی کرده اند. همچنین از نظر تبارشناسی و هژمونی می توانم بگویم که حق با شماست و نام لاری به دلیل گره خوردن با شهری مرکزی و مردم آن شهر ممکن است در بین دیگر شهرها احساس برتری را متبادر سازد. البته مقبولیت این عنوان (زبان لاری) در بین افراد دیگر شهرها می تواند شبهه برانگیز باشد و افرادی آن را قبول ندارند و دیگر عناوین را ترجیح می دهند.
    حال عناوین دیگر هم دچار همین تضاد منافع هستند و مردم را بر سر یک خوان جمع نمی کنند. اما آنچه از نظر پژوهش ما مورد نظر بوده است بررسی دیدگاه های علمی و زبان شناختی است نه دیدگاه های تبارشناسانه که افراد متخصص تر باید در مورد آن نظر بدهند.

    امیدوارم تا حدی توانسته باشم ابهامات شما را برطرف کنم.
    باز هم ممنون هستم از نظر شما ؛

    محمد – سیدنی

  25. در پاسخ به آقای Davood در تاریخ ۲۸ فروردین ۱۳۹۹؛
    با سلام و عرض ادب؛

    ممنون هستم از نظر شما.
    بر اساس این برابری آیا نمی توان گفت:

    من گراشی هستم اما به (گویش گراشی از) زبان لاری صحبت می کنم؛ مثل:

    من استرالیایی هستم اما به (لهجه ی استرالیایی از) زبان انگلیسی صحبت می کنم؛ مثل:

    من اتریشی هستم اما به (لهجه ی اتریشی از) زبان آلمانی صحبت می کنم.

    [عبارت های داخل پرانتز () اختیاری هستند و می توان آن را در کل جمله در نظر گرفت/نگرفت]

    چرا نمی شود هژمونی هویتی را از این میان برداشت. یادمان نرود همین هژمونی ها روزی به قوم سالاری و سپس به نزادپرستی منجر می شود؛ این همان مشکلی است که در کشورهای سطح اول دنیا مشاهده می کنیم. از این مشکل می توان در برخورد با مهاجران مثال زد.
    حال سوال من از شما در مورد نتیجه گیری تان این است:

    آیا شما می توانید وجود «قومی به نام اچم» را ثابت کنید؟
    آیا می توانید وجود «هویتی به نام اچم» را با دلایل متقن و ادله ی کافی به اثبات برسانید؟

    سوال بعدی اینجاست که چند درصد از منطقه و گویشوران آن به داشتن چنین هویتی افتخار می کنند؟ (مقایشه شود با هویت اقوام ایرانی همانند کردی و بلوچی که باعث افتخار مردم آن قوم است). آیا مردم همه ی مناطق با این هویت یابی/سازی موافقند؟

    با تشکر مجدد از نظر جالب شما و امیدوارم بتوانم که با هم به نتایج جالبی برسیم.

    محمد – سیدنی

  26. اغا محمد سیدنی
    انگاز قرنطینه کرونا بدجور کلافه ات کرده که اینقدر بیکاری و سنگ لار به سینه میزنی
    لار اگر قدرت داشت شهرهایش نگه میکرد البته زور زد ولی زورش پر زور نبود.
    لامرد.مهر.خنج.گراش.اوز.اینها حالا مثل یک جوان برومند شدند و میتوانند خودشان از حق پایمال شده شان دفاع کنند و به فردی مثل شما خارج نشین هم نیازی ندارند تعیین تکلیف کنید که منطقه با چه زبانی صحبت میکنند
    گراشی گراشی خنجی خنجی اوزی اوزی بستک بستکی صحبت میکنند و همه با هم اچمی صحبت میکنیم.
    اغای اورنگ اگر شما خیلی نگران زبان لاری هستی تشریف ببرید لار که همه دارند با بچه هاشون فارسی صحبت میکنند شروع کنید بعد برای منطقه تصمیم بگیرید.

  27. به «اچمی» از بندر عباس (در ۲۹ فروردین ۱۳۹۹)؛

    سلام.
    از نظر شما سپاسمندم. نیاز به یادآوری است که ما در قرنطینه نیستیم و آزادانه در شهر و دانشگاه حرکت می کنیم و پاسخ بنده به نظرات مردم نشانه ی احترام به خواندن مطلب بنده است. آن ها وقت گذاشته اند و ابهاماتی برای آن ها ایجاد شده است؛ بنده به عنوان نویسنده ی مقاله باید بتوانم با در میان گذاشتن ایده ها و گفتمان ها به نتایح خوبی برسیم. این ها در حین وقت کم صورت می پذیرد.
    همین که به نظر شما جواب می دهم یعنی شما را ارج می نهم و نظر شما جالب است و با هم می خواهیم نتایج خوبی دست بیابیم.

    در خصوص نکته ای که می فرمایید همه ی لاری ها در لار به فارسی صحبت می کنند اتفاقا گفته ی من هم همین است ؛زبان های در خطر. مهم نیست چه زبانی صحبت می کنیم مهم است که آن را حفظ کنیم.
    بهتر است پاسخ های پیشین را مرور کنید. همیشه گفته ام که من از نام گذشته ام و در حال حاضر (از چهار سال پیش) بر روی نگارش اولین دستور جامع زبان لاری بر مبنای گویش اهلی هستم.

    ضمنا نیاز به تعیین تکلیف نیست. ما صرفا اطلاع رسانی می کنیم و مردم خود تصمیم می گیرند. خیلی ها با عناوین لاری و لارستانی و اچمی مخالف هستن. مهم این است که آن را حفظ کنیم.

    با تجدید احترام؛
    محمد- سیدنی

  28. در پاسخ به خانم «الناز» (در ۲۹ فروردین ۱۳۹۹)؛

    سلام؛ ببینید بنده از همان اول در پاسخ به آقای Davood عرض کردم که قومیتی کردن مسله نمی تواند به روشن شدن مطلب کمک کند و حتی ممکن است به نژادپرستی و تفریق بینجامد.

    پس بنده صرفا با دو گویه ی اول فرمایش آقای Davood موافق بودم و بر حفظ زبان تاکید نمودم.

    البته در کتب تاریخی (که باید ذکر شود نیازمند پژوهش و تایید است) قومی به اسم لاروی بوده است و می توان این نام را برای قوم لاری نیز در نظر گرفت. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به مطالب ارایه شده توسط نویسندگان دیگر در همین تارگاه مراجعه کنید.
    امیدوارم جواب شما را داده باشم.
    با تجدید احترام؛

    محمد – سیدنی

  29. با عرض سلام مجدد به استاد ارجمند آقای اورنگ و با امید به بهروزی و موفقیت روزافزون این بزرگوار در عرصه های علمی این مرز و بوم اگرچه در ایران نیستند وبه هر حال با توجه به موقعیتشان ! انشالله در جهان امروز موفق و سربلند و مورد افتخار همه ما باشند !!! به پاراگرافی که نوشته ام دقت کنید این تعریف و تمجید ها نشانه چیست ؟! در زبانشناسی ، کلمه ها و جمله ها و واژه ها و واکه ها دال بر مدلولی از معناها و بیان رویدادها و احساسات ما هستند !!! اگرچه کلمات و جمله ها محدود و اندک ولی رویدادها و عواطف و احساسات و معانی نامحدود و بیشمار و بی نهایتند ! در بحث با آقای دکتر به نتایج مهمی رسیده ایم که بصورت علمی و پژوهشی طایفه و قبیله و ایل و تباری به نام لارستانی یا لاری یا آچمی وجود تاریخی مثبوت و علمی و شناخته شده ای ندارند ! این اول موضوع و دوم این که مناطق و جغرافیایی که به این زبان و گویش صحبت می کنند اراده و خواست و انگیزه ای برای احراز هویت خویش در این قالب زبانی حداقل در مجامع علمی و اندیشمندان و فرهیختگان این حوزه زبانی بدین منوال وجود نداشته و همچنین نخواهد داشت و فقط در حوزه زبانشناسانه با توجه به پژوهش ها و کتب تحقیقی گذشتگانی چون اسکارمان، راماسکویچ و کامیوکا و پژوهشگران داخلی مثل دکتر اقتداری، دکتر وثوقی، دکتر خنجی و …این زبان و گویش به نام لاری یا لارستانی ثبت و تحقیق و بررسی و پژوهش شده است !!! و آقای دوست و استاد ارجمند بنده آقای اورنگ هم نمی خواهند و یا نمی توانند اصولا برخلاف روند علمی و آکادمیک و فقط براساس مسائل سیاسی اجتماعی گذرنده روتین و علاقه های فولکلور و عوام پسندانه، واژه مجعول و ناشناخته از نظر علمی اچم یااچمی را برای این گویش و زبان بکار گیرند ! تا آنجا که من اطلاع ناقص دارم زبانشناسی به شاخه های آواشناسی
    واج‌شناسی
    صرف
    نحو
    معناشناسی
    کاربردشناسی
    تحلیل گفتمان
    رده‌شناسی زبان
    زبان‌شناسی تاریخی
    زبان‌شناسی تحلیلی تقسیم بندی میشوند ک ضمنا انقلابها و چرخشها و نظراتی هم جدیدا در حوزه روانشناسانه و جامعه شناسانه و ساختار شناسانه زبان هم بوجود آمده که کسانی چون نوام چامسکی و بعد او نیز در حوزه زبان و ساختارهای پیچیده آن بحث و کنکاش کرده اند !!!حال من تخصصی در این حوزه ها ندارم و خود آقای دکتر بهتر می دانند که چرا غیر شهر لار ! دیگر شهرها هویت خود را اچمی یا خودمونی احراز می کنند و این علایق و سلایق ناشی از کدام حوزه فلسفی و روانشناسانه و ساختار گرایانه زبان است ؟!!!! و اینکه از نظر هویتی و جامعه شناسانه و روانشناسانه چرا وقتی یک شیرازی یا یک اصفهانی از من بپرسند آقای اورنگ را می شناسید ؟! این میل و خواست درونی من است که بگویم او از من و یا ماست !!!! او اچمیست !!!!!!!! و نمی توانم بگویم او لاریست !!!! چون در واقعیت هم اینطور نیست و پیوند و اتصال من با اورا در زمینه زبان هم حداقل با ایشان برش می دهد و می گسلاند و این قدرت و ماهیت زبان است که ما را به هم پیوسته یا گسسته یا به هم شناساننده و معرفی می کند !!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

32 نظر
scroll to top