بستن

انسجام، ریتم و غافلگیری در نمایش «آخرین نامه»

هفت‌برکه – عبدالحسین محمدی: در این روزها که همه ما به نحوی درگیر محدودیت‌های کرونایی شده‌ایم، علی فخری و گروه تئاترش دوباره همت کرده‌اند و نمایشنامه‌ای به نویسندگی مهرداد کوروش‌نیا به نام «آخرین نامه» را به روی صحنه بردند.

 محدودیت‌های کرونایی باعث شده است که گروه مجاز باشد تنها یک‌چهارم ظرفیت سالن را از تماشاگر پر کند، و همین امر کار بازیگران را برای ارتباط برقرار کردن و انتقال حس سخت کرده است. با این وجود، شاهد نمایشی منسجم با ریتمی مناسب هستیم.

از شاخص‌های اصلی کارهای نمایشی علی فخری، متفاوت بودن است. او این خصوصیت را در کار قبلی‌اش که در سال گذشته به روی صحنه برد، «قهوه قجری»، به خوبی نشان داده است. در پایان نمایش «آخرین نامه» نیز تماشاگر با سوال‌های زیادی روبه‌رو می‌شود و درگیر این مطلب است. از جمله این که اگر نمایش در ژانر دفاع مقدس است، چرا المان‌هایی از جبهه و جنگ را نمی‌بینیم؟ به گفته خود کارگردان، در این نمایش هدف برجسته شدن خود شخصیت‌های نمایش بوده است و با طراحی متفاوت صحنه، تا حدودی به این هدف دست پیدا کرده است.

اجرای بازیگران قدیمی گراشی نیز توانسته است تماشاگر را با خود همراه کند تا لحظه‌ای فرصت نکند چشم از نمایش بردارد. ریتم سریع نمایش هیچگاه خسته‌کننده نمی‌شود و این از نقاط قوت این نمایش است. پایان غیرقابل پیش‌بینی نمایش نیز برای چند لحظه تماشاگر را میخکوب می‌کند و این شوک با درگیری احساسات همراه می‌شود. انتخاب موسیقی در آخرین صحنه‌ی نمایش نیز کمک بزرگی به این پایان‌بندی کرده است.

بازیگران نمایش با کمک گرفتن از گویش‌های قومیتی، موقعیت‌های خاص از یک اجتماع با چند قومیت مختلف را در شرایط یکسان به نمایش می‌گذارند. بازیگران این نمایش، بخصوص غلامرضا پورقائد و محمود علی‌پور، خاستگاه بازیگری خود را در نمایش‌های طنز می‌دانند. با این حال، آنها به خوبی توانسته‌اند نمایشی در ژانر درام را با ته‌مایه‌های طنز به اجرا بگذارند.

دیدن این نمایش در شرایط کنونی می‌تواند یک ساعت بدون دغدغه‌ی روزمره را برای تماشاگر به وجود آورد. هرچند تماشاگر بعد از ترک سالن، حتماً تا چندین ساعت درگیر داستان نمایش خواهد بود.

 

2 نظر

  1. آخرین نامه» از ان دست نمایش های است و در دوره ای که نسل جوان–انهایی که دوران جنگ را درک نکردند-  تمایل زیادی به تماشای نمایش های جنگی ندارند، تلاش می کند در یک فضای متفاوت پرده از یکی دیگر از واقعیت های موجود در دل جنگ بردارد. کار بسیار دشواری که نویسنده با درایت آن را در قالب کمدی عاشقانه باطعم خنده بیان می کند که در بطن خود یکی ازمهمترین دغدغه های امروزی جوانان-عشق- را نهفته دارد، به منصحه ظهور درآورد و طی یک ساعت با تسخیر حواس پنج‌گانه تماشاگران، پیش از خروج آن ها، تلنگر خود را بزند
    علی فخر و تیمش به خوبی و بهترین وجه از پس نقشها و بازیها بر امدند من به این تیم خسته نباشید میگویم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 نظر
scroll to top