بستن

پرچمش آرند پیشت ارمغانی …

هفت‌برکه (گریشنا) – فاطمه ابراهیمی: تاسوعا باشد و تو باشی و یک طعم عاشقی با دلی شکسته. دلت که بشکند، می‌شود یک خیابان بین الحرمین باشد، می‌شود با یک یا حسین ورد زبانمان سلام داد و اشک ریخت. می‌شود همانجا بساط کنی دلت را، تا واژه واژه اشک، حرف، درد دل خودشان را هم‌نوای لحظه‌های ناب عاشقی کنند. اصلا می‌شود تو زائر بشوی و آقا خریدارت.

امروز همه بین‌الحرمین گراش را با پرچم متبرک (یا قمر بنی هاشم) قدم زدند. آمدند و آمدند تا به مقصد رسیدند. آقا وقتی خدام حرم تو پیش قدم باشند ما راهمان را هم اقتدا می‌کنیم.

امروز همه باریدند. چشم‌ها هزاران داستان را روایت می‌کرد و دستان خودشان را به رخ می‌کشیدند و به سینه می‌زدند. وقتی روضه ارباب بی‌کفن مدام بیخ گوشت زمزمه بشود، تمام دلت را احاطه می‌کند و تو بی سر و پا می‌شوی. خودت را گم می‌کنی لابلای آن همه هیاهو. دلت ضریح شش گوشه حسین را می‌خواهد. دلت که شکسته بشود، می‌شود با بوسه بر گوشه شال سبز خدام حرمت، عقده‌گشایی کنی. پرچم میر علمدار با آن همه هیاهو و شکوه که به اهتزاز در آمد، همه در برابر بزرگی‌اش زانو زدیم. دلمان را باختیم. حتی محتاج یک قطره آب بودیم که متبرک به این پرچم بشود. اصلا دلت می‌خواهد خودت را تمام‌قد متبرک کنی.

روضه خواندی، اشک ریختیم. سینه زدیم، باختیم تمام خودمان را. با این حجم مصیبت حتی ثانیه هم جان می‌دهد برای از تو شنیدن. این چه عشقی است که عالم همه دیوانه توست حسین جان.

تاسوعا باشد و یک بیت از بی‌کسی زینب، یک بیت از یتیمی دخترت رقیه، یک بیت از دست افتاده برادر، تمامت می‌کند.

اینجا حسینیه ابوالفضل(ع) گراش است. خیلی‌ها آمده‌اند تا تو دلشان را شفا بدهی و حال زندگی‌شان را خوب کنی. یکی به سر می‌زند و دیگری به سینه. آن یکی سرش را پایین گرفته شاید شرمنده است آقا. خریدار نگاه بارانی‌اش باش آقا.

اینجا همه برای از تو گفتن  و از تو شنیدن خون می‌بارند. تاسوعا باشد و من باشم و یک بین الحرمین. تمام زندگی‌ام بیمه می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

0 نظر
scroll to top