بستن

سرانجام آشوب توفان نشست

هفت‌برکه – گریشنا: دکتر احمد اقتداری، پدر مطالعات خلیج فارس، به آرامگاه ابدی‌اش در زادگاهش، گراش، بدرقه شد. همشهریان گراشی و برخی از اهالی علم، فرهنگ و هنر و چهره‌هایی سرشناس از سراسر منطقه و کشور در مراسم تشییع پیکر او در آرامگاه آل‌دهباشی حضور داشتند. احمد اقتداری در زندگی‌نامه‌ی خودنوشتش، «کاروان عمر»، به این شعر همایون صنعتی‌زاده اشاره کرده بود: «سرانجام آشوب توفان نشست / خروشنده دریا به زنجیر شد.»

به گزارش هفت‌برکه، حوالی ساعت ۹ صبح امروز، سوم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸، پیکر دکتر احمد اقتداری از طریق فرودگاه لار به شهر گراش رسید تا طبق وصیتش برای همیشه به خاک زادگاهش پیوند بخورد. مراسم تشییع پیکر او با بلند شدن صدای مارش عزا در جلو حسینیه‌ی اعظم گراش آغاز شد؛ حجت الاسلام بخشایش‌پور، امام جمعه گراش، در سالن حسینیه بر او نماز خواند؛ و با خداحافظی آخر با احمدخان و سپردن تن او به خاک در قبرستان آل‌دهباشی و قدردانی افشین، پسر مرحوم، از حاضرین در مراسم، به پایان رسید. بعد از آن، عزاداران به حسینیه‌ی اعظم گراش برگشتند تا در مراسم ختم او حضور داشته باشند.

 

دکتر رحمانی: باید در انتقال میراث اقتداری بکوشیم

بعد از خاکسپاری دکتر اقتداری، به وصیت او مراسم ختم در حسینیه اعظم برگزار شد. در این مراسم، چند تن از شاگردان، آشنایان و دوست‌داران دکتر به صحبت پرداختند. عبدالعلی صلاحی، پژوهشگر گراشی؛ اصغر فرودی، فرماندار شهرستان گراش؛ دکتر کمالی سروستانی، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه‌ی ملی شیراز؛ دکتر مرادخانی، از پژوهشگران و مدیران دایره‌المعارف بزرگ اسلامی؛ دکتر صادق رحمانی، وصی فرهنگی دکتر اقتداری و مدیر رادیو سراسری فرهنگ؛ دکتر جولایی، استاد ادبیات دراماتیک در دانشگاه تهران؛ و دکتر احمد پورطرق، مدیر کل اسبق میراث فرهنگی استان هرمزگان در این مراسم سخن گفتند.

دکتر محمدصادق رحمانیان، شاعر برجسته و مدیر رادیو فرهنگ، سخنان کوتاهی در توصیف دکتر اقتداری بیان کرد. رحمانی وصی فرهنگی دکتر اقتداری است؛ چون او در وصیتش، مسئولیت انتقال پیکرش از تهران به زادگاهش گراش را به عهده رحمانی گذاشته بود.

رحمانی با تشکر از کسانی که چه در تهران و چه در گراش مراسم خوبی برای پاسداشت دکتر اقتداری تدارک دیده بودند شروع کرد و اظهار امیدواری کرد که جوان‌ها راه دکتر اقتداری را ادامه دهند. او ادامه داد: «طبق درخواستی که دایره‌المعارف بزرگ اسلامی به شورای شهر تهران دادند، قرار شد یکی از خیابان‌های نزدیک به خانه‌ی احمد اقتداری در نیاوران به نام ایشان شود. و قرار است در گراش، هم در شورای شهر قبل و هم در شورای شهر جدید، خیابانی را به نام احمد اقتداری نامگذاری کند.»

دکتر رحمانی که رییس هیات مدیره موسسه هفت‌برکه گراش و از سرآمدان پژوهش و تحقیق درباره تاریخ و فرهنگ منطقه است، درباره دکتر اقتداری گفت: «اکنون ما میراثی از ثروت علمی را در دل خاک گراش به ودیعت گذاشتیم. با دست‌های خودمان. و با همین دست‌ها باید در انتقال این میراث به نسل امروز و فردای این بخش از جنوب ایران کوشا باشیم. دانشی که استاد اقتداری برای ما به میراث گذاشت از دل همین آب و خاک، از دل همین سرزمین به دست آمده است. یک میراث وارداتی نیست. برکاویده از دل روستاها و شهرهای خودمان است. شناخت ایران‌ و به تبع آن شناخت جنوب ایران از خوزستان تا بوشهر و از فارس تا کرمان و سیستان و بلوچستان نیاز نسل امروز و فردای ماست.»

او سپس اظهار امیدواری کرد: «امیدوارم با حضور معنوی این استاد فرهیخته و خودساخته، عشق به تحقیق و پژوهش در دل جوانان شکل بگیرد و جنوب غربی ایران مدرسه‌ای بزرگ از دانش آموختگان اندیشه و آرای تاریخی و جغرافیایی استاد گردد.»

 

نوید یک جایزه فرهنگی به نام احمد اقتداری

صادق رحمانی در روز خاکسپاری دکتر اقتداری، از اولین قدم‌ها برای روشن نگه داشتن طریق او سخن گفت: «طبق سفارش استاد اقتداری، به حول و قوه الهی و با حمایت و هدایت خانواده محترم و دانشی‌مردان این دیار، جایزه‌ای دوسالانه با نام «جایزه فرهنگی احمد اقتداری» در حوزه جنوب‌شناسی، با داوری متخصصان و استادان دانشگاه، به تحقیقات اصیل علمی و دانشگاهی شکل خواهد گرفت تا بتوانیم با همراهی مراکز دانشگاهی، گام‌های تحقیقی بلندتری را در این صفحات برداریم.»

وصی فرهنگی دکتر اقتداری این جایزه را جزو آرزوهای استاد دانست: «آرزوی استاد هم حمایت از دانشجویان و پژوهشگران در حوزه خلیج‌فارس پژوهی بود که از طریق بورسیه‌ای تحصیلی و مطالعاتی به نام خود ایشان این مهم سر و سامان بگیرد. امیدوارم با حضور معنوی استاد اقتداری در گراش، گراش عزیز روزی پایگاه والایی در عرصه شناخت جنوب ایران گردد و دانشمندانی از ایران و جهان را میزبان خود کند. کتاب‌ها، اسناد و پژوهش‌های استاد اقتداری همانند رودی از گراش تا دریای پارس جاری است و هر کس به فراخور نیاز و اندیشه خود می‌تواند از این رود  از این رود آرام از این رود مواج بهره‌ای بر گیرد و به همین سبب ما نیازمندیم تا از متون تخصصی ایران‌شناسی و خلیج فارس‌شناسی بهره ببریم. شاید روزی مدیران ارشد دایره‌المعارف بزرگ اسلامی این امکان و اجازه را به جوانان گراش دادند تا بتوانیم کتابخانه خلیج فارس را هم به گراش منتقل کنیم. بمنه و کرمه»

 

رییس مرکز اسناد فارس: ما ایرانیان وامدار او هستیم

دکتر کمالی سروستانی، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه‌ی ملی شیراز، نیز در سوگ دکتر اقتداری گفت: «برای ما شاگردان استاد احمد اقتداری که سال‌ها در محضرشان چه به شیوه‌ی انفسی و چه به شیوه‌ی آفاقی درس آموختیم و آثارشان در مطالعات فارس‌شناسی و ایران‌شناسی از مرجع‌های اصلی ارجاع ما بوده است، بسیار دردناک است که امروز در کنار مردم خوب گراش که همیشه به آن‌ها عشق می‌ورزید، در سوگ ایشان سخن بگویم. اما واقعیت این است که پرونده‌ی بزرگانی چون استاد احمد اقتداری با مرگ به پایان نمی‌رسد بلکه بخش انفسی است که به پایان رسیده و بخش آفاقی است که تا زمانی که ایران و خلیج فارس و جنوب و پژوهش وجود داشته باشد نام استاد اقتداری با ما است. سپاسگزار همه برگزارکنندگان عزیزی هستم که مراسم‌های مختلف استاد را در تهران و گراش پیگیری می‌کردند. دوستانی که از تهران تشریف آوردند؛ رحمانی و بدیع‌زاده و مجموعه دایره المعارف بزرگ اسلامی، صلاحی و فرودی و امام جمعه و تمام دوستداران استاد که در این چند روز.»

دکتر کمالی در ادامه گفت: «مطلبی را که آقای بدیع‌زاده برای ویژه‌نامه‌ای که قرار است آماده و منتشر کنند فرستادم به سمع شما برسانم.» او سپس این متن را قرایت کرد:

«در رازآلودگی جنوب عمر گذراند؛ بر پهنه‌ی نیلی دریایی‌ش عشق ورزید؛ بر خاک تفتیده‌اش بذر فشاند؛ در قابی از واقعیت و تاریخ در پی هویت بلند‌آوازه‌ی این سرزمین هرم گرما را به جان خرید. او در پی کشف جنوب بود آنجا که آب و آتش در مصافی مدام در هم می‌تنند. از دهلیز تنگ کوچه‌ها تا گورهای خارگرفته و آب‌انبارهای زنگارگرفته‌ی گل‌اندود و مناره‌ها و کنگره‌های زمان خورده تا لنج‌ها و سقف‌های نمور خانه‌ها تا کوره‌های باد و شرجی زمان تا آوازهای در باد خوانده‌ی جاشوی پیر میراث ایران زمین را به کنکاش نشسته است. وجب به وجب این خاک را دانسته عشق می‌ورزید. جنوب برای او فراتر از یک جغرافیا بود. مفهومی که با تمامی پدیده‌هایش از رفتگان و ماندگان و آیندگانش معنا می‌گرفت و از دل این همه تاریخ را روایت می‌کرد ما مردم این خطه از خانه‌ی جان زیسته آمال و اندوه‌شان را می‌شناخت و بر فراز و نشیب تاریخشان مباهات می‌نمود. او در پی کشف جنوب بود آنجا که جغرافیا، تاریخ و ادبیات و انسان معنا می‌گرفت.

«استاد احمد خان اقتداری با قامتی نستوه نگاهی خیره و عمیق و پشتی که هرگز خم نگردید در طوفان حوادث و روزشمار عمر و لبخندی به غایت مهربان آن سان که خاص مردمان جنوب است و با گفتاری شیرین که حلاوتش تا زمان‌های بسیار در خاطر می‌ماند او بی‌تردید یکی از کوشاترین ایران‌شناسان و فارس‌پژوهان معاصر بود که آثار باستانی خلیج فارس و مردم حاشیه‌ی آن همیشه او را به خاطر خواهند داشت. او که با کوله‌باری از کتاب و دست‌نوشته و دوربینی آویخته از گردن راه‌های پرپیچ و خم را درمی‌نوردید تا از لابه‌لای رخداد‌های خاک خورده‌ی زمان تاریخ این مردمان را به گونه‌ای مستند بنگارد و چنین است که او را پاسبان خلیج فارس می‌خوانند.

«امروز ۳ ضلع مثلث دانش‌پژوهی و سه یار همراه استاد ایرج افشار، منوچهر ستوده و احمد اقتداری قرار ماندن را به ودیعه‌ی رفتن وانهادند، ۳ یار همراهی که در مساعدت یکدیگر خالق آثاری شدند گرانقدر، ماندگار، موثر در تاریخ و جغرافیای این سرزمین. تنوع آثار به جا مانده از استاد اقتداری در زمینه‌های تاریخ، معماری، تصنیف، ادبیات، مردم‌شناسی و سیاست نشان‌دهنده‌ی توانایی‌ها و علاقه‌ی او به زاویه‌های پیدا و پنهان فرهنگ ایرانی است. فرهنگی که هر ایرانی علاقه‌مند در جهت اعتلای نامش خواهد کوشید تعامل میان پدیده‌ها در نواحی حاشیه‌ای، کوهستانی، ساحلی و دریایی تقریبا با یکدیگر با سبکی علمی در آثار استاد بازتاب یافته است و این امر حاصل تحمل رنجی است از سر عشق و دلسپردگی به این سرزمین مانا از سوی رهرویی خسته‌گی‌ناپذیر بادیه‌پیمایی در کرانه‌های خورشید‌زده‌ی خلیج فارس و دشت‌های پهناور خوزستان، بی‌شک یادمان‌های علمی و خاطره‌انگیز این استاد بی‌بدیل که بیانگر رازهای نهفته در دل خاک‌های ایران کهن است و حدیث کاروان تاریخ و جغرافیای این سرزمین در حافظه جمعی ما ماندگار خواهد بود.

«ما ایرانیان و علاقه‌مندان به فرهنگ ایران زمین وامدار تلاش بزرگ مردی هستیم که برای اعتلای فرهنگ ایران عمر خویش را سپری نمود وادار تمام فرهیختگانی که خواهان نام‌آوری ایران زمین بودند. بی‌تردید امروز سامان یافتن هر پژوهشی در حوزه‌ دریای فارس، عمان، جزایر و کرانه‌های آن بی‌نیاز از آثار به یادگار مانده از استاد اقتداری نخواهد بود. نام او با خلیج فارس، ساحل‌نشینان و پس‌کرانه‌هایش پیوند ناگسستنی دارد و اگر چه امروز سیاهپوش مردی از خرد و دانش هستیم اما بدین نکته می‌بالیم که بی‌شک بذر دانشی را که کاشته است در آینده‌ای نه چندان دور در قامت جوانان دل‌سپرده‌ی این خاک به بار خواهد نشست.

«تاسیس بنیاد علمی و فرهنگ‌سرایی به نام استاد احمد اقتداری، انتشار سالانه‌ی کتاب احمد، حاوی مطالعات تحلیلی پیرامون آثار، اسناد و خاطرات او می‌تواند گامی کوچک در حفظ این میراث گران‌بها باشد. درگذشت استاد احمد اقتداری اندوهی ژرف بر جامعه‌ی علمی و فرهنگی این سرزمین است. بادا که میراث‌داران نیکویی در طی پویه‌ی علمی او باشیم. اقتداری بخش انکارناپذیر از کارنامه‌ی تاریخ و فرهنگ ایران است. یادش چون نام نیکش جاودان و خانواده و به ویژه فرزندان برومندش برقرار و استوار.»

 

دکتر جولایی: اقتداری محلی کار می‌کرد و جهانی می‌اندیشید

دکتر جولایی، استاد ادبیات دراماتیک در دانشگاه تهران و از دوستان و نزدیکان مرحوم اقتداری، نیز با تسلیت به خانواده دکتر اقتداری و همه ایرانیان شروع کرد و سپس به نقل صحنه‌هایی دراماتیک پرداخت: «با کمی اختلاف وقتی به دنیا آمد، شاید ۲ سال کمتر گفته‌اند (دو درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند) جا برای احمد شاه تنگ شد و احمد شاه رفت. کی؟ وقتی که توی خانه در آغوش بلقیس خانم رحمه الله صدای گریه‌ی احمد بلند شد ۴ سال بیشتر نداشت که مهندس اداره‌ی طرق شبانه آمد جنوب از اول خلیج فارس تا بندرعباس رای طی کرد و نقشه‌برداری کرد و او کسی نبود مگر پروفسور سید محمود حسابی. احمد ما یاد گرفت که دنبال محمود برود. همین مسیر را باید برود. مسیری که حاصل آن ۱۵۰ مقاله، ۴ هزار قطعه عکس منحصر به فرد آنالوگ برای آن دوره (حالا که دیجیتال شده آسان شده است). یکی از بزرگترین و شاخص‌ترین رمز موفقیت دکتر اقتداری به نظر من در این عبارت است، او محلی کار کرد در حالی که جهانی می‌اندیشید. این فرمول برنده شدن آقای اقتداری است.

«زمانی که اقتداری مسئولیت فرهنگ لارستان را داشته، توانسته ۲۵۰ مدرسه افتتاح کند. آقای اقتداری اولین بار که کنگره‌های خلیج فارس‌شناسی و فارس‌شناسی شرکت کردند، زمانی که مرحوم آقای طباطبایی بودند رئیس خانه فرهنگ بود نامه‌ای نوشت در حمایت از همین مدرسه‌هایی که اینجا بودند. من حتی نامه آن زن ارمنی که اولین بار آمده گراش و یک درمانگاه یا بیمارستان را اداره کرده را هم دیدم. ایشان واقعا از این نظر کم‌نظیر است. وقتی آن نامه معروف را به دکتر سیاسی وزیر وقت نوشت بعد آمدند گرفتن و او را به تهران بردند و سفرهای رسمی‌ش به لبنان و عربستان به عنوان سفیر فرهنگی. اولین کسی است که راهنمای فرهنگی شده ما خیلی کم آدم داریم. اخیرا باب شده راهنمای فرهنگی او با کمک دوستانش وقتی خواستند مقبره سعدی را در شیراز بسازند با دوستانش همفکری کرد. سال ۱۳۲۷ تصمیم گرفتند و سال ۱۳۳۱، ۴ سال بعد هفت هزار و هفتصد متر مقبره سعدی آماده شد. و کسی افتتاحش نکرد مگر کسی که احمد دنبالش رفته بود یعنی محمود. سید محمود حسابی ۱۳۳۱مقبره سعدی را در شیراز افتتاح کرد.

«ما در جنوب فقط ۲ تا ۳ نفر مثل ایشان داریم این یک واقعیت است. تا جایی که مرد بزرگی مثل جلال آل احمد بگوید این ۳ نفر یعنی افشار و ستوده و مرحوم اقتداری، ۳ تفنگداری علمی و دورنگار هستند.»

 

صلاحی: رنج و عشق استاد

عبدالعلی صلاحی، پژوهشگر گراشی، از رنجی که بر استاد رفت و عشقی که به دیارش داشت گفت: «دریغ و درد که ما مردم قدرنشناس همواره در درازای تاریخ قدر نشناختیم و در پی آن انگشت حسرت به دندان گزیدیم. از روزی که دیر رساندن نوشداروی سهراب را فراموش کردیم؛ تا روزگاری که تو را از خود رنجاندیم. هزاران سال می‌گذشت ولی ما درنیافتیم کسی که با پای پیاده سواحل خلیج فارس و دریای عمان را درمی‌نوردید، تا پارس بودن این خلیج نیلگون را به اثبات برساند، کسی که جدایی بحرین از ایران را گناه نابخشودنی می‌دانست، کسی که اسرار عشق و عرفان را در تخت جمشید می‌جست، کسی که ارادتش به حافظ بزرگ او را بر آن می‌داشت تا اجزا یک بیت، «مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته‌ی خویش آمد و هنگام درو» را به عنوان چهار کتابش قرار دهد، کسی که نوای نی را به سایه‌ی سیمرغ پیوند می‌زد و کلک راهوار خود را برای پاسداشت جای‌جای دیار شهریاران از دریای پارس تا دریای چین، زین نموده بود؛ کسی که به تاسی از اولین رادمرد ایران‌پرست، برای لوح یابودش متنی جز متن گورسنگ رادمان‌پور ماهک گزینه‌ای دیگر نمی‌شناخت؛ نمی‌توانست بی‌مهری نسبت به خلیج همیشه پارس را تاب آورده و پاسبانی گنجینه‌ای که بهای عمرش گرد آورده بود را به کسانی سپرد که بهای دُر گران‌بهای خلیج فارس را درنیافته بودند. اما استاد بی‌بدیل یقین داریم که با تمام بی‌مهری‌ها و قدرنشناسی‌ها، ما مردم دیرآگاه را بخشیده بودی که برکات پیکر پاکت را همراه با بوی نوبهاران به گراش ارزانی داشتی. حاصل یک عمر مجاهدت و نام‌آوری‌ات را به منطقه‌ی لارستان و سواحل خلیج فارس که قلبت همیشه به عشق این خطه می‌تپید، تقدیم کردی. بر ماست که آوازه‌ات را همچنان بلند نگهداریم و صفیرت را که از نزدیک به یک قرن فریاد می‌زدی، به گوش جهانیان برسانیم. بر ماست که آرامگاهت را به سادگی و زیبایی زینت قلب شهر گراش نماییم. همان‌گونه که ادیب دردآشنای میهمان استاد شفیعی کدکنی به راستی و زیبایی سرود که: خلیج فارس، قلب ایران است و احمد اقتداری قلب خلیج فارس.»

 

فرماندار: کتاب‌های او برای جمهوری اسلامی خیلی مهم است

اصغر فرودی، فرماندار شهرستان گراش، نیز سخنانی در رثای دکتر اقتداری بیان کرد. او ابتدا اینگونه درگذشت دکتر را تسلیت گفت: «تسلیت عرض می‌کنم درگذشت اندیشمند فرزانه و محقق کم‌نظیر مرحوم دکتر احمدخان اقتداری خدمت همه شما عزیزان بالاخص فرزندان و بستگان و مردم شهرستان گراش و لارستان از خداوند منان رحمت و رضوان برای بزرگ مرد خطه‌ی جنوب مسالت دارم.»

فرماندار سپس تسلیت استاندار فارس را نیز به جمع رساند: «وظیفه دارم که از طرف جناب آقای دکتر رحیمی، استاندار محترم، که دیشب در تماس بودیم، مراتب تسلیت ایشان را خدمت همه بالاخص خانواده ابراز کنم.»

او در ادامه گفت: «از همه عزیزان که به پاس پاسداشت علم و دانش و وطن‌دوستی امروز جمع شدند و در این چند روز پیام دادند از معاونت محترم ریاست جمهور تا شخصیت‌های مختلف علمی و سیاسی و دانشگاهی و از شما عزیزان بزرگوار که در مراسم تشییع و تدفین از لارستان، بستک، بندرعباس و شیراز، بخش اوز، تهران و از جاهای مختلف تشریک مساعی داشتید جا دارد به نوبه‌ی خودم تشکر کنم.»

فرماندار سپس به ذکر چند نکته پرداخت: «من لازم می‌دانم در این مجلس باشکوه و مهم چند نکته را عرض کنم. اهمیت کار مرحوم دکتر اقتداری زمانی برای ما افزون‌تر و بیشتر می‌شود که بدانیم ایشان از منطقه‌ی جنوب بود و از یک خانواده‌‌ی محترم و بلند‌پایه بود زمینه‌ی کار و فعالیت تجاری و کسب و درآمد برای ایشان فراهم بود اما نرفت به دنبال علم و دانش رفت این خیلی مهم است کسی که برایش فراهم باشد موقعیت‌های دنیوی اما به دنبال علم برود و دوم دوراندیشی این مرد بزرگ بود خیلی‌ها علوم مختلفی را دنبال می‌کنند همه علوم هم قابل احترام است. اما ایشان آن زمانی که کسی در فکر نبود کسی به فکر مباحث مربوط به خلیج فارس نبود مطالعات و تحقیقات گسترده و طاقت فرسایی را در رابطه با خلیج فارس انجام داد. کتاب‌ها و مطالعات ایشان برای جمهوری اسلامی و برای دولت جمهوری اسلامی به عنوان مستندات محکمی در مجامع بین‌المللی مورد استناد قرار گرفت. این خیلی مهم است. چیزی که ایشان چهل، پنجاه سال قبل می‌دید امروز برای ما قابل استفاده و بهره‌بردرای است این بسیار بااهمیتد بود کارشان و امیدواریم بتوانیم ادامه دهیم چنین کار تحقیق و پژوهشی را انجام دهیم ایشان به عنوان پدر مطالعات خلیج فارس در مجامع دانشکاهی مطرح بود در حوزه تاریخ مطالعات خوبی داشت در حوزه زبان‌شناسی مطالعات بسیار خوب و قابل استفاده‌ای داشت نکته‌ای که لازم می‌دانم عرض کنم این است که ما باید از مفاخری که داریم به نحواحسن استفاده کنیم نه این که زمانی که فوت شدند آن موقع تاسف بخوریم مفاخر بزرگی در منطقه داشتیم در گراش و لارستان داشتیم همین مرحوم شیخ احمد انصاری که مرد بسیار  بزرگی بود نمونه‌های متعددی است این‌ها را باید گرامی بداریم. مرحوم آیت‌اللهی، مرحوم حاج سید مجتبی موسوی لاری از لار اینها مفاخر بزرگی هستند که باید از ایمن شخصیت‌ها باید به نحو احسن استفاده کنیم. من دیدم که خانواده ایشان و فرزندان بسیار مغموم و ناراحت بود این فصل دنیاست بر آن چه می‌گذرد غم نخور.» او در آخر از امام جمعه گراش که در این مجلس حضور داشت نیز تشکر کرد.

 

دکتر مرادخانی: آبروی اقتداری را با حضور گرمتان خریدید

دکتر مرادخانی، از پژوهشگران و مدیران دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، از گرمای پذیرش گراشی‌ها تشکر کرد افزود: «این‌قدر از اقتداری صحبت شده است که من به عنوان دستیار او خودم را کوچک‌تر از آن می‌دانم که در مورد او صحبت کنم. اساتیدی از گراش، لار و تهران در مورد او صحبت کردند. باز هم تشکر می‌کنم از مردم که آبروی اقتداری را با حضور گرمتان خریدید.» او سپس غزلی به یاد استاد خواند.

دکتر پورطرق: تسلیت به نمایندگی از اهالی هرمزگان

دکتر احمد پورطرق، مدیر کل اسبق میراث فرهنگی استان هرمزگان، نیز به نمایندگی از اهالی هرمزگان سخن گفت: «در مجلس گرامیداشت بزرگ مردی که زادگاهش گراش بود و آرامگاهش نیز گراش است. عشقش ملیت ایرانی بود و پاسبان علمی در حفاظت از خلیج فارس ومیراث‌دار علم و دانش و پژوهش که نام خود را بیش و پیش از هر چیز در قالب کتاب و مقاله برای اعتلای ایران عزیز به یادگار گذاشته است. مرحوم احمد خان اقتداری دانشمند گرانمایه‌ای که امروز در آرامستان خانوادگی به میهمانی خویشانش مرحومان مرتضی قلی خان، زادان خان بزرگ، قهرمان خان، الله قلی‌خان، فضل‌الله خان و مهندس زادان خان مقتدری و سایر بستگاه آرام یافته‌ش به دیدار حق تعالی پیوست. خدایش بیامرزد. از دانشمندان فرهیخته و مهمانان گرانقدر که در اکثر همایش‌ها و مجالس علم و دانش او را مدد می‌رساندند و فارس‌های عزیز و هرمزگانی‌های قدردان که برای پاسداشت علم و دانش و مهربانی قدم رنجه کردند و تشریف آوردند قدردانی کنیم.»

او اضافه کرد: «با کسب اجازه از احمد سایبانی و دوستم آقای احمد حبیبی که یاران فرهنگی زنده یاد  احمد اقتداری بودند، به نمایندگی از اهالی هرمزگان و پاسبانان خلیج فارس به مردم فرهنگ دوست و علم پرور گراش و نیز خانواده محترم مرحوم احمد خان به ویژه بانو قمر اقتداری که عمری در کنار وی و یاری‌رسان او در انتشار اخبار بلندش بود و فرزندان دلبندش تسلیت می‌گویم.»

پس از او، امین بهروزی، استاد دانشگاه و دبیر دبیرستان‌های لار، نیز در سخنان کوتاهی بیان کرد: «اینجا شهر افلاکیان است، شب‌هایش پر از ستاره و روزش خورشید بی‌رحمانه می‌تابد مردمانش دلی به وسعت این آسمان دارند و وابسته به این خاک هستند و احمد خان در این دیار به دنیا آمد از کودکی کوه‌های زاگرس را با قلعه و برج و بارو دید او از همان ابتدا پاپوشی به پا کرد از جنس اراده، و با افکاری بلند و دست‌هایی مقتدر او گره کور را هم باز می‌کرد او گاهی رئیس گاهی مقسم و گاهی قاضی بود چشم دشمنان به سوی دریای نیلگون فارس بود باید مالک را مشخص می‌کرد او شبانه‌روز تاخت و سیم خارداری کشید که همه را مبهوت کار خود کرد آهنگ شن‌زار برای او گوش‌نواز بود آرام آرام سیستان تا خوزستان را طی کرد و راز‌ها را دریافت او خود کتاب تاریخ بود و با سختی‌ها مانوس. احمد خان اگر عمرت به درازای عمر نوح بود باز هم کم بود. پرنده‌ای بود که در میان خود چون ققنوس رشد کرد تا پرواز کردن را به فرزندان ایران زمین بیاموزد. خداحافظ مرد خستگی‌ناپذیر خداحافظ پدر خلیج فارس خداحافظ احمد خان.»

سپس صباغی، شاعر اهل جویم، در رثای احمدخان به شعرخوانی پرداخت.

 

محمدکریم اقتداری: می‌گفت ایران نمی‌میرد

بعد از او، صلاحی بخشی از نامه‌ی محمدکریم اقتداری، برادرخوانده‌ی احمد اقتداری، از واشنگتن را قرایت کرد. در این نامه آمده است: «متاثرم از این که در این جمع حضور ندارم ولی می‌دانم که یک به یک ما هم به خاکی که در آن متولد شده‌ایم و همه به شادروان جناب آقای احمد خان اقتداری می‌بالیم.

«دکتر احمد اقتداری در سال ۱۳۰۴ متولد و ۹۴ سال عمر پربار را پشت سر گذاشت او بیش از شصت سال به طور متداوم در حال تحقیق و بررسی متون مختلف بود. ایران و فرهنگ و زبان و ادب فارسی و تاریخ را بی‌روی و ریا دوست می‌داشت و عشق  او به ایران و فرهنگ ایران از آگاهی عمیق او به گذشته ایران سرچشمه می‌گرفت.

«از بزرگ و سرور برادرم احمد اقتداری خاطره‌های بسیار به یاد دارم. اولین خاطره من در ارتباط با نگارش کتاب لارستان کهن است. در برابر سوالم که چرا این کار را انجام می‌دهد گفت که زبان هم‌زبان با تمدن بری به وجود آمده و زبان لارستانی یکی از زبان‌های قدیمی ایرانی است و او می‌خواهد به جمع‌آوری و چاپ لغت‌نامه زبان لارستانی همت گمارد.

«یک بار به باغ استاد ستوده در جاده چالوس رفتیم جمع حاضر گرم بحث و گفت‌وگو شدند و درباره تاریخ و قلاع تاریخی و سنگ‌های قبرستان‌ها و دیگر مسائل صحبت به میان آمد من که جوانی دبیرستانی بودم و به خواند کتاب علاقه‌مند با دقت به این مباحث توجه می‌نمودم. من فکر می‌کنم به همین دلیل بود که توجهم به مسائل تاریخی ایران جلب شد و امروه در مسائل باستانی تاریخ ایارن به ویژه مناسبات فرهنگی بین ایران و چین و هندوستان و اسپانیا تحقیق می‌نمایم.

«آخرین باری که من فرصت دیدار سرور گرامی احمد اقتداری را داشتم اواخر سال ۲۰۱۶ میلادی بود. بعد از گفت‌وگوهای مختلف گفتند که من به تمام آرزوهای تحقیقاتی و نویسندگی خودم رسیده‌ام و بیش از چهل کتاب را انتشار داده‌ام. دیگر کاری ندارم و تنها به رفتن به دایره‌المعارف اسلامی در داراباد تهران برای جواب به سوالات مراجعین تاریخی اکتفا می‌نمایم.

«احمد اقتداری نه تنها به تاریخ لارستان و خلیج پارس بلکه به تاریخ ایران نیز بسیار علاقه‌مند بود و در مصاحبه‌ها و نوشته‌ها بدان می‌پرداخت. در مصاحبه آقای امید اخوی در جواب سوالش درباره ایران احمد اقتداری گفته است:«بدانید که ایران می‌ماند و نمی‌میرد مثل ققنوس است ممکن است خاکستر شود اما دوباره سربرمی‌آورد و زنده می‌شود. ایران دوره‌های سخت چون حمله اسکند و مغول و در دوران معاصر روس و عراق به خود زیاد دیده است.»

 

پیام‌ها، شعرها و شرکت‌کننده‌ها

در پایان مراسم، اسامی مسئولینی که برای درگذشت دکتر اقتداری پیام فرستاده‌اند قرایت شد: دکتر صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ دکتر نوبخت، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور؛ دکتر کاظم موسوی بجنوردی، رئیس مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی؛ رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران؛ صابر سهرابی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس؛ اصغر فرودی، فرماندار شهرستان گراش؛ و حجت‌السلام و المسلمین بخشایش‌پور، امام جمعه گراش.

همچنین از موسسات و هنرمندانی که با سرودن شعر و یادداشت یاد استاد را گرامی داشتند، تشکر شد: احمد حبیبی، از فرهنگیان و فرماندار پیشین بستک؛ دکتر صادق رحمانی، رئیس رادیو فرهنگ؛ دکتر امیر حمزه مهرابی، رئیس دانشگاه علمی- کاربردی قم؛ دکتر ابراهیم مهرابی، راشدانصاری، مصطفی کارگر، و صباغی از جویم.

و در نهایت، اسامی هیات‌های شرکت‌کننده در مراسم تشییع و خاکسپاری دکتر احمد اقتداری اعلام شد: استاد حبیبی و همراهان از بستک، دکتر کرامت‌الله تقوی و همراهان از جویم، استاد سایه‌بانی و همراهان از بندرعباس و گاوبندی، مهندس شریف بازرگان و همراهان از اوز، مهندس بابایی و انصاری و هیات کوله کتاب لارستان، اعضای شورای شهر و فرمانداری لارستان، دکتر حسن عبدالهی و هیات همراه از کنگان، دکتر کمالی سروستانی، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی از شیراز با هیات همراه، هیات همراهان خانواده مرحوم دکتر اقتداری از تهران، اساتید محترم دائره‌المعارف بزرگ اسلامی از تهران، سیروس بیگلربیگی و هیات همراه از لار، احمد تنوری رئیس کمیسیون فرهنگی شیراز و هیات همراه، سردار نوروزی و هیات همراه از کاریان، حمید منشی و هیات همراه از انجمن ادبی لار، دلیر و هیات همراه از کریشکی، راشد انصاری و همراهان از دیده‌بان و بندرعباس، زارع و هیات همراه از بنیاد لارستان، محتاجی از مجمع خیرین سلامت لار، استاد نعیمی از بندرعباس، خانم ماندانا سایه‌بانی از بندرعباس، و صابری از فرامرز.

خبرنگار ارشد پایگاه خبری هفت‌برکه آغاز فعالیت روزنامه‌نگاری از سال ۱۳۸۸

1 نظر

  1. (روحت شاد بزرگ مرد نستوه)

    ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
    چه سفر ها کرده ایم
    چه سفر ها کرده ایم
    ما برای بوسیدن خاک سر قله ها
    چه خطرها کرده ایم
    چه خطرها کرده ایم
    ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود
    رنج دوران برده ایم
    رنج دوران برده ایم
    ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود
    خون دل ها خورده ایم
    خون دل ها خورده ایم

    ما برای بوییدن بوی گل نسترن
    چه سفر ها کرده ایم
    چه سفر ها کرده ایم
    ما برای نوشیدن شورابه های کویر
    چه خطرها کرده ایم
    چه خطرها کرده ایم
    ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
    رنج دوران برده ایم
    رنج دوران برده ایم
    ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
    خون دل ها خورده ایم
    خون دل ها خورده ایم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1 نظر
scroll to top