بستن

از نتیجه راضی هستیم / در شهر و استان خودمان غریب بودیم

هفت‌برکه گریشنا: تیم فوتبال جوانان هلال احمر گراش تا مرحله‌ی آخر لیگ دسته یک کشور پیش رفت، اما در آخرین مرحله به مقام چهارمی لیگ بسنده کرد و از صعود به لیگ برتر جوانان کشور بازماند (خبر در گریشنا). این بالاترین سطحی است که یکی از تیم‌های فوتبال منطقه جنوب استان فارس در آن بازی می‌کند. به مناسبت همین موفقیت، ابوالحسن غلامی و سید علی مجلسی، دو مربی جوان این تیم، مهمان موسسه هفت‌برکه بودند تا درباره‌ی تجربه‌ی حضورشان در این سطح از فوتبال کشور حرف بزنند، نتیجه‌ی نهایی تیم را ارزیابی کنند و مشکلاتی را که با آن مواجه بوده‌اند بازخوانی کنند.

مربیان جوان تیم جوانان

ابوالحسن غلامی ۲۹ساله است و از کودکی در تیم هلال احمر بوده است و در رده نوجوانان و جوانان و بزرگسالان برای این تیم در پست دفاع بازی کرده است. او می‌گوید: «زمانی که لیگ سوم بودیم، در هر ۳ دوره، در هلال احمر بازی می‌کردم. من ۳ سال مربی نوجوانان بودم. سال اولی که شروع کردیم، سوم شدیم. دو سال بعدی که خودم مسئول بودم، هر دو سال قهرمان لیگ استان شدیم.» او به دلیل مصدومیت پاره شدن رباط صلیبی و خرد شدن استخوان صاعد دستش، فوتبال را کنار گذاشت، اما علاقه‌اش به فوتبال باعث شد به نحو دیگری فوتبال را ادامه دهد: در نقش مربی. او دو ماه پیش در کلاس مربی‌گری که در اوز برگزار شد شرکت کرده است و مدرک C ایران را گرفته است. خودش می‌گوید: «دلم می‌خواهد در کلاس‌های بیشتری شرکت کنم، ولی دوره‌ها خیلی کم برگزار می‌شود و باید یا بروم شیراز یا جاهای دیگر. در شهر خودمان خیلی کم برگزار می‌شود.»

سید علی مجلسی نیز ۲۹ساله است. او فوتبال را از سن هفت‌سالگی از تیم گراش‌جوان و زیر نظر مربیانی همچون عبدالرضا حسین‌پور و عبدالرضا افشار شروع کرده است. او تا رده نوجوان در گراش‌جوان ماند و برای بازی در رده جوانان به مدت دو سال به تیم برق شیراز رفت. او کمتر از یک سال نیز در لیگ جوانان امارات بازی کرد. با پیش آمدن موضوع خدمت سربازی، سعی کرد به تیم برق برگردد، اما تلاش و تمرین زیاد باعث مصدومیتش شد و مجبور شد بازی کردن فوتبال را کنار بگذارد. خودش می‌گوید: «بیشتر تاکیدم این بود که خودم را در تیم نظامی جا بدهم تا بحث خدمت سربازی را کنار فوتبال ادامه بدهم. در فشار قبل از فصل که می‌خواستم وارد لیست ۲۵ نفره‌ی تیم شوم، زمانی که تیم به ما استراحت داد، من باز هم تمرین می‌کردم و این شاید از اشتباهات من بود. در تمرین رباط صلیبی‌ام پاره شد و آن موقع دکترها گفتند حداقل یک سال باید دور از فوتبال باشم. بعد از آن هم مشمول سربازی شدم و به همین خاطر بازی کردن فوتبال را کلا کنار گذاشتم. در این چند سال خیلی کم سمت فوتبال رفتم و برایم سخت بود که خودم نمی‌توانم بازی کنم. برای همین حتی زیاد استادیوم هم نمی‌رفتم.» اما او نتوانسته فوتبال را کاملا کنار بگذارد و با دعوت قاسم فرسوده، مدیر عامل تیم هلال احمر، و ابوالحسن غلامی، مربی تیم و همبازی و دوست قدیمی‌اش، مربی‌گری تیم جوانان هلال احمر را قبول کرده است.

گریشنا: آقای غلامی، شما سرمربی تیم هستید؟

غلامی: برای اعلام رسمی به عنوان سرمربی، باید مدرک B داشت. مدرک من به ما این اجازه را نمی‌داد. به همین خاطر، اسم جواد آذربادگان به عنوان سرمربی رد شد و من به عنوان سرپرست با گروه بودم. البته من و سید علی با هم تیم را می‌گرداندیم و کاری به سمت‌های رسمی نداشتیم. در کنار ما آقای حسین گنجی هم بود. او هم متولد سال ۷۵ است و مدرک C ایران را دارد.

گریشنا: به نسبت سنی که برای مربی‌گری معمول است، آیا کادر فنی تیم هلال احمر خیلی جوان نیست؟

مجلسی: کادر فنی ما از همه تیم‌های لیگ دسته یک کشور جوان‌تر بود. کمترین سن بین مربیان لیگ، ۳۵ سال بود. در دور آخر و در بین چهار تیم، جوان‌ترین سرمربی آقای انصاری، مربی تیم مقاومت، بود که متولد ۵۸ است، یعنی حدود ۱۰ سال از ما بزرگ‌تر است.

گریشنا: چه شد که این تیم به این کادر خیلی جوان سپرده شد؟ درباره‌ی روند این اتفاق و نتیجه‌اش چه نظری دارید؟

مجلسی: آقای جواد آذربادگان با کمک مدیران باشگاه، آقای فرسوده و حجت عابدی، تیم را تشکیل دادند و از لیگ دسته یک استان شروع کردند. این تیم هر سال قهرمان شد و آمد بالا. از لیگ دسته یک استان به لیگ برتر استان و زیرگروه کشور و در نهایت لیگ دسته یک کشور. این فرآیند خیلی سختی است، مخصوصا وقتی شما در لیگ استان قهرمان شدی و می‌روی زیرگروه، باید چندین مرحله بروی بالا تا برسی به لیگ دسته یک؛ همان طور که در دسته یک باید چندین مرحله بالا بروی تا برسی به لیگ برتر. بقیه تیم‌ها از یک یا دو ماه قبل از شروع فصل، تیم را می‌بندند و بازیکن می‌گیرند. ولی در این فصل، تیم هلال احمر تا یک هفته مانده به شروع لیگ، بلاتکلیف بود. حتی قرار بود به علت مشکلاتی، در آن مقطع امتیاز حضور در لیگ را واگذار کنند. با این که این تیم یک سال با مربی‌گری آذربادگان در لیگ دسته یک بازی کرده بود و جایگاهش را حفظ کرده بود. اما جواد آذربادگان به علت مشغله‌ی کاری امسال نمی‌توانست مربی‌گری تیم را به عهده بگیرد. به هر حال در آخرین لحظه آقای فرسوده تصمیمش عوض شد و تیم را تحویل آقای غلامی داد که شروع کند. با من هم چندین بار صحبت کردند تا در نهایت در بازی دوم یا سوم بود به تیم اضافه شدم. این یکی از مشکلات عمده‌ی ما بود که تیم خیلی دیر بسته شده بود.

گریشنا: به نظر شما داشتن کادر فنی جوان چه امتیازهایی و چه بدی‌هایی داشت؟

مجلسی: به نظر من یکی از اصلی‌ترین موردهایی که کادر فنی جوان‌تر داشت، ارتباط بهتر با بازیکنان بود. خود آقای فرسوده هم در روزهای اول به ما گفت که چون شما نسبت به بچه‌ها خیلی اختلاف سن ندارید، می‌توانید رابطه راحت‌تری با بازیکن برقرار کنید. شاید یکی از دلایل اصلی که این تیم تا این جا رسید، این بود که کسی ادعایی نداشت، نه بازیکن و نه حتی کادر فنی. یک تیم یک‌دل بودیم و این رابطه خیلی راحت‌تر شکل گرفت.

غلامی: ما چند سال است کنار هم هستیم. بازیکن‌هایی که در رده‌ی نوجوانان کنار هم کار می‌کردیم، الان پله‌پله آمده‌اند بالا تا به این مرحله رسیده‌اند. یک سری بازیکن‌های جدید هم بودند (امسال یک تا دو بازیکن جدید داشتیم و شاید ۴ تا ۵ بازیکن جدید هم از دو سال قبل)، ولی آنها هم با تیم یکدست می‌شدند. اختلاف سنی در حد ۱۰ سال آن قدر نیست که بتوانی چیزی را به زور به کسی تحمیل کنی. در این رده سنی هم اگر بخواهی چیزی را به زور تحمیل کنی، آنچنان جواب نمی‌دهد. ما بر اساس رفاقتی که با هم داریم، شاید خیلی وقت‌ها قواعد را زیر پا می‌گذاشتیم. نیازی نبود که اجرا شود. ما مرزی نمی‌گذاشتیم تا به بازیکن نزدیک‌تر شویم.

گریشنا: این بحث پیش نمی‌آمد که کادر فنی کم‌تجربه است؟

غلامی: این مسائل ممکن است از بیرون مطرح شود، اما ما با نتایجی که قبلا در رده نوجوانان گرفته بودیم، ثابت کرده بودیم که بی‌تجربه نیستیم. در بعضی از مراحل نیاز بود یک بزرگ‌تر کمک‌مان کند، ولی کسی را نداشتیم. حتی جواد آذربادگان که در بخش فنی از همه بزرگ‌تر است، شرایط کاری‌اش ایجاب نمی‌کرد که بیاید کنار تیم. ما سعی کردیم با آن رفاقتی که درباره‌اش صحبت کردیم، کم‌تجربگی را جبران کنیم و اگر نقص یا اشکالی داشتیم، با این امتیاز، آن را پوشش دادیم.

مجلسی: سعی می‌کردیم از نظرات کسانی که تجربه دارند، به هر نحوی، مستقیم یا غیر مستقیم استفاده کنیم.

گریشنا: زمانی که فصل را شروع کردید، کسانی که بیرون از باشگاه بودند امیدی نداشتند تا این سطح بالا بیایید. برداشت خودتان در شروع فصل چه بود؟ خودتان رسیدن به چه مرحله‌ای را هدف قرار داده بودید؟

مجلسی: من حدس می‌زنم حتی کسانی که نزدیک‌تر به تیم هلا‌ل احمر بودند هم فکر نمی‌کردند ما تا این مرحله بالا بیاییم! هدفشان شاید تنها حفظ سهمیه بود و مجبور بودند شرکت کنند. در ابتدای فصل هم چون بازیکن‌ها تمرین و تجربه‌ی بازی نداشتند، خیلی مشکل داشتیم. چون تا به حال هیچ تیمی از گراش در این سطح بازی نکرده است. ولی یواش‌یواش وقتی این تجربه را کسب کردند و باور کردند که می‌توانند در این سطح فوتبال بازی کنند، به خودباوری رسیدند. حتی خودمان هم به این باور رسیدیم که اگر محکم پشت تیم بایستیم، تیم توانایی بالا رفتن را دارد. خودم هم قبول دارم که بهترین هوادار و کارشناس جدا از تیم هلال احمر هم این پیش‌بینی را نمی‌کرد که تیم تا این سطح بالا بیاید.

گریشنا: الان که به پایان فصل رسیدیم، از نتیجه راضی هستید یا نه؟ یا فکر می‌کنید می‌توانستید صعود کنید؟

غلامی: بعضی وقت‌ها شکست می‌خوری اما راضی هستی. ولی خب، باز هم با خوشحالی آن تورنمنت تمام نمی‌شود. اگر ما صعود می‌کردیم، با خوشحالی تمام می‌شد. با وجود این، کاری را که انتظار نداشتند انجام دادیم و استعدادهایی که شاید باور نمی‌کردند به این مرحله برسند، به باور رسیدند. همه این‌ها موفقیت است. نمی‌شود موفقیت را در نتیجه خلاصه کرد. نتیجه اگر پیروزی بود مطمئنا خیلی راضی‌کننده‌تر بود؛ ولی خب، یکی از دلایلی که باعث شد به نتیجه نرسیم، این بود که بازیکن و خود ما کم‌تجربه بودیم. در مراحل پایانی، همه‌ی باشگاه آمدند که حمایت کنند. اما در بازی‌های مرحله آخر، بی‎‌تجربگی و خراب کردن بازی اول باعث شد کار ما برای وارد شدن به جریان موفقیت سخت شود.

مجلسی: بالاترین رضایتی که ما داشتیم، از خود بازیکن‌ها بود. آنها تا اینجا خیلی زحمت کشیدند. یک جمع خیلی دوستانه تشکیل شد که روز آخر جدا شدن از آن برای همه سخت بود. نتیجه نهایی هم از دید کسی که از بیرون نگاه کند، رضایت‌بخش است. ما از یک شهرستان کوچک تا این مرحله بالا رفتیم، در صورتی که تیم‌های قدری چون پارس جنوبی جم و یا فجر سپاسی شیراز و مس رفسنجان حتی از گروه مرحله اول بالا نیامدند. باید توجه کنیم که این چهار تیم که در مرحله آخر بودند، در واقع چکیده‌ی ۳۰ تیم لیگ دسته یک کشور بودند؛ که از بین این ۳۰ تیم، نزدیک به ۱۵ تیم نماینده در لیگ برتر یا دسته یک فوتبال ایران دارند و این انگیزه‌ی مضاعفی برای بازیکنان تیم‌هاست. در مورد خود تیم جوانان هلال احمر هم این که تیم بزرگ‌سالان در لیگ برتر استان بازی می‌کند، انگیزه‌ی مضاعفی است برای ما. یا مثلا ببینید که تیم جوانان مقاومت تهران در لیگ تهران همین امسال قهرمان شده است، در حالی که  مطرح‌ترین تیم‌های ایران مثل استقلال تهران و پرسپولیس تهران سوم و پنجم شده است. تیم مقاومت چند بازیکن ملی‌پوش دارد که سابقه حضور در جام جهانی نوجوانان را هم دارند، و از همین تیم نیز چند بازیکن در لیست نهایی تیم ملی جوانان حضور دارند. حالا بازیکنان ما جلو آن‌ها جانانه بازی کردند و مساوی گرفتند. از این نظر رتبه‌ی چهارم رضایت‌بخش است، هرچند می‌توانستیم نتیجه بهتری بگیریم.

گریشنا: یکی از مسائلی که در رده جوانان وجود دارد، تغییراتی است که در تیم به وجود می‌آید. وضعیت تیم شما چگونه است؟ این تیم را می‌توان برای سال بعد هم حفظ کرد؟ فکر می‌کنید چقدر تغییرات داشته باشید؟

مجلسی: یکی از مسائلی که باعث شد امسال لطمه بخوریم این بود که از اول فصل برنامه مدونی نداشتیم و تیم خیلی عجولانه بسته شده بود و لیست ما پر بود. خیلی از تیم‌های بزرگ مثلا مس رفسنجان می‌گفتند برای نیم‌فصل، ما از ۴۰۰ تا ۵۰۰ بازیکن تست گرفتیم تا فقط سه نفر را اضافه کنیم. ولی ما این امکان را نداشتیم اصلا. از ترکیب اصلی‌مان در این فصل، ۲ تا ۳ بازیکن در سال بعد نمی‌توانند بازی کنند؛ اما شالوده‌ی تیم برای فصل بعد می‌ماند. ما حتی در این فصل از ۳ یا ۴ بازیکن از تیم نوجوانان استفاده کرده بودیم و به همین دلیل خیلی امیدواریم به این تیم در سال آینده و سال‌های آینده.

گریشنا: به جز بازیکنانی که از لحاظ سنی نمی‌توانند سال بعد در تیم جوانان بازی کنند، آیا حدس می‌زنید با بازیکن‌هایتان جذب تیم‌های دیگر شوند و آن‌ها را از دست بدهید؟ این نگرانی را ندارید؟

مجلسی: من این وضعیت را موجب نگرانی نمی‌دانم. اگر بازیکنی باشد که بتواند در یک سطح بالاتر از چیزی که الان ما هستیم بازی کند، باعث خوشنودی ماست. شاید یکی از هدف‌های ما همین است که بازیکن برود در مراحل بالاتر. حتی مربیان بعضی تیم‌های این مرحله به من زنگ زدند و خواهان چند بازیکن تیم ما بودند. ولی چون فصل تازه تمام شده، فعلا هیچ نظری روی این موضوع نداریم. به هر حال رفتن به مرحله بالاتر باعث خوشحالی ما است. خیلی از بازیکنان از مدرسه فوتبال هلال ‌احمر بودند و باز هم اگر به مدرسه فوتبال هلال احمر و مدارس دیگر شهر توجه بیشتری شود، با توجه به حضور تیم نوجوانان هلال احمر در زیرگروه کشوری و تیم جوانان در لیگ دسته یک کشور، این فرصت فراهم است که بازیکنان مستعد توانایی خودشان را در این سطح‌ها نشان بدهند.

گریشنا: یک مساله در تیم‌هایی که از شهرهای کوچک می‌آیند این است که چقدر بازیکنان تیم از خود شهر و بومی هستند و چقدر از بیرون. یک آمار تقریبی بدهید که چند درصد تیم از خود گراش است و بفرمایید نظر خودتان چیست؟ چقدر باید از بیرون استفاده کرد و چقدر بومی؟

غلامی: از لحاظ آماری، ما ۶ بازیکن غیر بومی داریم که این تعداد شامل بازیکنان از شهرهای همجوار هم می‌شود. جمع کردن بازیکن آن هم یک هفته قبل از شروع بازی‌ها کار سختی است. ما چند بازیکن که در گراش داشتیم و میل به فوتبال بازی کردن داشتند را انتخاب کردیم. ما یک بازیکن از یک تیم کمک گرفتیم، که متاسفانه وسط فصل به او اجازه ورود به تیم ما را ندادند. این مشکلات در سطح شهر هست.

مجلسی: مربی تیم مقاومت تهران در جلسه‌ی قائم‌شهر گفت: ما تیم مقاومت ایران هستیم نه فقط تهران، چون نزدیک به ۱۰ تا ۱۵ بازیکن از استان‌های دیگر، از لرستان گرفته تا سیستان و بلوچستان، داریم. وقتی مربی تیمی در تهران با ۱۵ میلیون جمعیت و این همه امکانات و قدمت، اینطور حرفی می‌زند، تکلیف بقیه جاها معلوم است. از لحاظ استفاده از بازیکن بومی، تیم صنعت نفت آبادان نزدیک‌ترین تیم به ما بود، البته بازیکنان بومی آنها از خود شهر آبادان نبود، آنها استان خوزستان را بومی حساب می‌کردند! ولی در تیم هلال احمر، نزدیک به ۷۰ درصد از کل تیم از بازیکن‌های خود گراش بود. چیزی که باعث تعجب همه شده بود این بود که ما از یک شهر ۳۵ هزار نفری، این تیم را بسته بودیم. واقعا خیلی تعجب کرد و گفتند که شما شاهکار کرده‌اید که با این وضعیت به این جا رسیده‌اید. هرچند ما برای بازیکنان غیربومی‌مان نیز احترام زیادی قایل هستیم و آنها را از خودمان می‌دانیم.

ما در منطقه بهترین تیم استان فارس شدیم و هیچ تیمی از استان فارس تا مرحله ما صعود نکرد. شاید ذهن مردم آماده این موضوع نباشد، ولی این یک مساله‌ی طبیعی است که وقتی یک تیم نماینده استان می‌شود، باید بازیکن از این طرف و آن طرف جذب شود. شاید دید نسبت به این مساله منفی باشد، که نباید این طور باشد. من اعتقاد دارم که باید بازیکن‌های باکیفیت غیربومی بیایند و بازیکنان بومی در کنار آنها تلاش و رقابت کنند. این باعث بالا رفتن سطح کیفی فوتبال شهر می‌شود. به هر حال برای یک تیم، بازیکن ابزار است و اگر دستمان از این نظر خالی باشد پیشرفت حاصل نمی‌شود.

گریشنا: ارتباط با باشگاه‌های دیگر سطح شهر و هیات فوتبال در این دوره از مسابقات چطور بود؟

غلامی: وقتی تیمی دارد از اینجا شرکت می‌کند، به اسم هیات فوتبال گراش شرکت می‌کند. یعنی هیچ وقت نمی‌گویند «تیم هلال احمر»، می‌گویند «تیم گراش». در مراحل آخر هم ما «تیم استان فارس» بودیم. در جریان مسابقات به ما گفتند ما فکر می‌کردیم شما از یکی از محلات شیراز هستید. پس در بحث حمایت از تیم‌ها، بخشی از کارها را باید هیات فوتبال انجام بدهد. اینقدر گرفتاری و کار در تیم وجود دارد که شاید وقت رسیدن به بعضی از کارها را نداشته باشیم. اگر قرار است تیمی برود آنجا و موفق شود باید همه کمک کنند. ما از هیات فوتبال به غیر از زمین چمنی که آقای حسن‌نژاد در اختیار ما می‌گذاشت، حمایت خاصی ندیدیم. بعضی حرف‌ها را می‌شنیدم که خیلی سخت بود. این همه زحمت می‌کشی، اما وسط نیم‌فصل می‌آیند و بازیکنشان را از ما می‌گیرند و می‌گویند اجازه رفتن به آنجا را نداری. چند بازیکن از تیم‌های دیگر گراش مد نظر داشتیم که به ما ندادند.

مجلسی: من این بخش را به دو قسمت تقسیم می‌کنم. یک قسمت برمی‌گردد به مسئولین. شاید اگر از خودشان بپرسید، می‌گویند ما کار خودمان را کردیم. شاید کار قانونی‌شان را هم کرده باشند و اجباری نیست که آنها کاری برای تیم انجام دهند. ولی این تیم نماینده‌ی شهر بود. نماینده استان بود. نماینده جنوب کشور بود. ما این انتظار را از هیات فوتبال استان هم داشتیم. اما آنها هم هیچ‌وقت نیامدند حضور پیدا کنند. شاید اگر یک تیم شیرازی رفته بود، بیشتر برایش سر و دست می‌شکستند. ولی ما در شهر خودمان و در استان خودمان غریب بودیم. خیلی از بازی‌های ما ساعت ۲ بعدازظهر برگزار می‌شد. زمانی که میزبان بودیم، حتی زمانی که تیم‌های بزرگی مثل پدیده اصفهان، فجر سپاسی شیراز، پارس جنوبی جم یا مس رفسنجان به گراش می‌آمدند، اداره ورزش و جوانان طبق معمول ساعت ۲ تعطیل می‌شد! متاسفانه برای خیلی از بازی‌ها حتی کنار زمین نیامدند. بعضی وقت‌ها آقای حسن‌نژاد، رییس قبلی هیات فوتبال، می‌آمد. در مورد بقیه تیم‌ها، مسئول هیات فوتبال و مسئول تربیت بدنی‌شان در جلسه‌ها حضور پیدا می‌کردند، ولی ما این حمایت را خیلی جاها نداشتیم. مثلا تیم نساجی با حمایت‌های هیات فوتبال قائم‌شهر و استان مازندران و با نفوذی که در فدراسیون فوتبال داشتند، بر خلاف آیین‌نامه توانستند دو مرحله میزبانی بازی‌ها را بگیرند. اگر چنین حمایت‌هایی از تیم هلال احمر می‌شد، با توجه به این که تنها ما و نساجی درخواست میزبانی داده بودیم، قاعدتا نوبت ما بود که میزبانی مسابقات را بگیریم. اما کل فوتبال استان مازندران پشت نساجی بود.

قسمت دوم برمی‌گردد به بحث باشگاه‌ها. همان طور که آقای غلامی گفتند، ما بازیکن‌هایی را می‌خواستیم که یا خودشان مایل نبودند بیایند یا بعضی تیم‌ها بازیکن در اختیار ما نگذاشتند و یا در میانه راه از ما گرفتند. ما بزرگ‌ترین ضربه را از اینجا خوردیم. بازیکنی که در ترکیب ما بود، از ما گرفتند و اجازه ندادند بیاید. البته بعضی از تیم‌ها مثل گراش‌جوان به مدیریت آقای عبدالرضا افشار با ما همکاری کردند و بازیکن در اختیار ما قرار دادند. بحث تیمی که به نمایندگی از گراش در مسابقات کشوری شرکت می‌کند باید از این بحث‌ها جدا باشد. من خودم هم از مجموعه گراش‌جوان بودم که خودم را موظف دانستم که به این تیم کمک کنم.

این انتقاد از عدم حمایت بقیه تیم‌ها چندین سال است که وجود دارد. هرچند شاید تیم‌ها هم حق داشته باشند، اما به نظر من باید به سمت همکاری بیشتر برویم تا به سود فوتبال گراش تمام شود. یکی از دلایلی که من علاقه نداشتم به فوتبال برگردم، همین بحث‌ها بود. من معتقدم بیشتر این بحث‌ها که بین تیم‌ها هست، چه درست و چه غلط، به ضرر بازیکنان است. مسئولین تیم‌ها بازیکن را فدای دعوای خودشان می‌کنند و نمی‌گذارند در سطح‌های بالاتر بازی کنند و خودشان را نشان بدهند. این بزرگ‌ترین ظلمی است که به بازیکن می‌شود.

گریشنا: یکی از انتقادهای تیم‌ها و هیات فوتبال این است که ما مجبوریم برنامه فوتبال گراش را با برنامه تیم هلال‌ احمر تنظیم کنیم. به همین خاطر، خیلی سال‌ها لیگ و مسابقات رده‌های سنی هم برگزار نمی‌شود. آنها دو دلیل ذکر می‌کنند: یکی این که تطبیق برنامه با لیگ‌های دیگر سخت است، و دوم این که بازیکن‌هایی که بقیه تیم‌ها در اختیار هلال احمر می‌گذارند، ممکن است حساسیت‌هایی ایجاد کند. جوابتان چیست؟

غلامی: در این چند سال، فکر نمی‌کنم به خاطر تیم هلال احمر بازی‌ها را برگزار نکرده باشند. اصلا سطح اول فوتبال بزرگسال ایران را در نظر بگیریم: الان تیم‌های استقلال و پرسپولیس و ذوب آهن، هر کدام بخواهند در لیگ ایران بازی کنند، باید برنامه لیگ را با لیگ قهرمانان آسیا منطبق کنند. اگر بخواهند لیگ را برگزار نکنند، این ضعف فدراسیون فوتبال است. مثلا امسال در گراش برای جوانان بازی گذاشتند، اما سرآخر بدون گرفتن جشن قهرمانی، بازی‌ها را سرانجام دادند و رفت. اگر هیات فوتبال بخواهد کاری انجام بدهد، باید فشار بیاورد به تیم هلال احمر. باید بیاید برنامه از تیم بگیرد و بگوید ما می‌خواهیم مسابقه را در هر صورت برگزار کنیم. باید تعاملی بین هیات فوتبال، تیم هلال احمر و دیگر تیم‌ها ایجاد شود تا بتوان کارها را به صورت درست و قانونی پیش برد.

گریشنا: اگر مسابقات رسمی باشد، سر بازیکن‌های مشترک به مشکل می‌خورید، درست است؟

غلامی: این هم راهکار دارد. اگر بخواهند مسابقات را رسمی برگزار کنند، خیلی از تیم‌های گراش نمی‌توانند. نمونه‌اش تیم شهدا که ما هم با آنها دوست هستیم و مشکلی نداریم. اگر قرار است فوتبال برگزار کنند، ۶۰ تا ۷۰ درصد تیم شهدا هم نمی‌توانند بازی کنند. این مشکلات برای همه است نه فقط تیم ما. در جلسه‌ای که اخیرا در هیات فوتبال برگزار شد نیز این بحث پیش کشیده شد و با راهکارهایی که ما دادیم و تعاملی که هیات فوتبال کرد، مشکل تا حد زیادی برطرف شد و حتی تیم هلال احمر به احترام هیات فوتبال در مسابقات فوتسال جام رمضان هم شرکت کرد. به هر حال خیلی وقت‌ها نتیجه‌ی کم‌کاری در بقیه‌ی جاها را به دوش تیم هلال احمر می‌اندازند. در صورتی که وقتی تعامل باشد، ما خودمان هم استقبال می‌کنیم.

مجلسی: ما وقتی تیمی می‌خواهیم که نماینده شهر است، با توجه به این که جمعیت و بازیکن کم است، باید یک سری همکاری بین دو طرف شکل بگیرد. من بخشی از آن را می‌گذارم پای لج و لجبازی. به نظر من اگر یک برنامه‌ریزی دقیق باشد، می‌توان مسائل را حل کرد. الآن اگر بحث قراردادها بخواهد مطرح شود، چون یک فصل فوتبالی اینجا تمام می‌شود، ما می‌توانیم بازیکن را حتی اگر جنبه رسمی داشته باشد برداریم و در مسابقات کشوری شرکت کنیم. اما الان وقتی بازی‌های فوتسال جام رمضان را گذاشتند، اگر روند کاملا قانونی باشد و جنبه رسمی داشته باشد، بازیکنی که در فوتسال شرکت کرده نمی‌تواند بلافاصله در مسابقات فوتبال شرکت کند. عملا اکثر بازیکن‌های گراش در فوتبال و فوتسال یکی هستند، و بسیاری از تیم‌ها بازیکنانشان را برای مسابقات فوتبال از دست می‌دهند. این یکی از اشکالات قانونی است که پیش می‌آید و تیم هلال احمر هیچ نقشی در به وجود آمدن آن ندارد. علاوه بر این، بازیکنی که در فوتسال بازی می‌کند، اگر بالافاصله برای بازی فوتبال روی چمن بیاید، احتمال مصدومیتش بالا می‌رود. من قبول دارم که بخشی از صحبت‌های مدیران بقیه تیم‌ها هم درست است و آنها می‌خواهند مسابقات برگزار شود و با خیال راحت شرکت کنند. اما اعتقاد دارم بسیاری از این مشکلات یا به خاطر مسائل قانونی است و یا به خاطر ناهماهنگی. قاعدتا همه‌ی مشکلات ربطی به تیم هلال احمر ندارد.

گریشنا: در حال حاضر تیم نوجوانان هلال احمر رفته در زیرگروه و تیم بزرگ‌سالان هم در لیگ استان است. به نظر شما آیا حضور ۳ تا ۴ تیم در این سطح در توان باشگاه و شهر هست؟ یا باید توان محدود را متمرکز کنیم روی تیم‌های کمتری؟

مجلسی: شما وقتی می‌خواهی یک تیم در رده جوانان در سطح کشور داشته باشی، مستلزم این است که در رده‌های پایین‌تر هم تیم داشته باشی. از مدرسه فوتبال شروع می‌شود تا برسد به نونهالان، نوجوانان و جوانان. خوشبختانه در این چند سال باشگاه هلال احمر به رده‌های پایه توجه کرده است. عبدالرضا حسین‌پور در مدرسه فوتبال نونهالان، و هاشم محمودی، مهدی ابراهیمی و محمد نجفی در رده نوجوانان زحمت زیادی کشیده‌اند. به نظر من اگر از این زیرساخت که فراهم شده بیشتر حمایت شوند، در خود گراش بازیکن‌هایی هستند که می‌توانند به سطح فوتبال اول کشور برسند، همان‌طور که امسال ۲ بازیکن ما برای تیم ملی دعوت شدند.

تیم‌های پایه هر باشگاه هم باید در مسابقات کشوری شرکت کنند و مرحله به مرحله بالاتر بروند و تجربه کسب کنند. شاید یکی از دلایلی که ما نتوانستیم در مازندران نتیجه‌ی بهتری کسب کنیم، کم‌تجربگی بازیکنان‌مان بود. کما این که هر سه تیم مقابل ما، یعنی مقاومت تهران، نساجی مازندران و صنعت نفت آبادان، تیم‌های نوجوانان و پایه‌شان در سطح اول کشور و لیگ برتر حضور دارند و بازیکنانشان از سال‌ها قبل، تجربه‌ی حضور در لیگ‌های سطح بالا را دارند.

در دوره‌ی ما متولدین سال ۶۶ تا ۶۸ به دلیل نبود امکانات، نسل ما نابود شد. از نظر فوتبالی هیچی از این نسل نماند. خیلی از بازیکن‌ها حتی در لیگ گراش هم نیامدند بازی کنند، بازیکن‌هایی که خیلی خوب بودند. جای شکر دارد که آقای فرسوده آمده و تمام این مشکلات را به جان می‌خرد و در همه رده‌ها تیم‌ها را شرکت می‌دهد. حتی اگر توانش نباشد باید حمایت شوند تا توان به وجود بیاید. اگر می‌خواهیم فوتبالمان مانند فوتبال اوز و منطقه نابود نشود. به جرات می‌توانم بگویم شاید یکی از آرزوهای لار، داشتن یک تیم مثل هلال احمر در رده پایه است که بتوانند آرام‌آرام بیاید بالا. در این ۴ – ۵ سالی که رده پایه هستند، تیم هلال احمر در مقابل تیم لار همیشه پیروز بوده است. لار دو تیم در لیگ برتر جوانان استان دارد که حتی امسال با وجود میزبانی مسابقات، باز هم نتوانستند به زیرگروه کشور صعود کنند. تیم نوجوانان شهید چمران لار هم در بازی فینال از تیم نوجوانان هلال احمر شکست خورد و در لیگ برتر استان ماندنی شد و هلال احمر به زیرگروه کشور راه یافت. هرچند از آنها در شهرستان لارستان حمایت بیشتری می‌شود، امکاناتشان بهتر است و بودجه بیشتری هم دارند.

گریشنا: یکی از بحث‌ها، منابع مالی تیم و نحوه‌ی تامین آن است. از یک طرف، تیم‌های باشگاهی می‌گویند هلال‌احمر زیاد خرج می‌کند چون منابعی که دارند اکثرا از خیرین است؛ از طرف دیگر، شما در سطحی بازی می‌کنید که هزینه‌ها خیلی بالاست. وضعیت مالی تیم چطور مانده و توانسته کار کند؟

مجلسی: بحث مالی بیشتر بر عهده مدیریت باشگاه است و نمی‌گذارند این مسائل به سطح کادر فنی و بازیکن برسد. تیم جوانان هلال احمر امسال پرهزینه‌ترین تیم باشگاه در تمام رده‌ها بود. با این وجود، به جرات می‌توانم بگویم از خیلی از تیم‌های حریف کمتر خرج کردیم. من ۳۰ تیم مرحله اول را کنار می‌گذارم. باید می‌دیدید که ۹ تیمی که در مرحله دوم حضور داشتند، از لحاظ امکانات و هزینه و حتی البسه و توپ چقدر از تیم هلال ‌احمر گراش قوی‌تر بودند. مثلا برای تیم دزفول، شهرداری دزفول یک ورزشگاه کامل با چمنی با بهترین کیفیت درست کرده بود. ولی از این طرف، وقتی می‌خواستیم به دزفول سفر کنیم، باید با مینی‌بوس (نه حتی اتوبوس) می‌رفتیم و حدود ۱۸ ساعت در راه بودیم و قاعدتا خستگی این سفر در بازیکنان می‌ماند. اگر ما در مرحله‌ی آخر بازی‌ها، با هواپیما به مازندران رفتیم به این خاطر بود چاره‌ی دیگری نداشتیم و با اتوبوس ۳۰ ساعت مسیر بود.

کادر فنی اکثر تیم‌ها که به در سطح حضور داشتند، حقوق می‌گرفتند. برای مثال، به گفته سرپرست تیم پارس جنوبی جم، کادر فنی این تیم شامل هشت نفر بود که اکثر آنها از شرکت نفت حقوق ثابت می‌گرفتند. این تیم در گروه ما حضور داشت و از ما در گراش شکست سنگین سه بر صفر خورد و از صعود باز ماند. تیم مس رفسنجان نیز به همین شکل. بالاتر از اینها، در مرحله آخر، تیم نساجی مازندران یک کادر فنی یازده‌نفره داشت. از سرمربی و پزشک تیم تا تدارکات این تیم حقوق ثابت داشتند. ولی در مورد تیم هلال احمر، آقای غلامی بدون هیچ پشتوانه مالی از طرف تیم کار می‌کرد و حتی با توجه به شغلش خیلی وقت‌ها از ساعات کاری‌اش می‌زد و برای این که دیر به سر تمرین نرسد، با لباس کار به سر تمرین می‌آمد. البته او بحث مالی و حقوقی نداشت؛ ولی قاعدتا کسی که تمام تمرکزش روی تیم باشد، با کسی که در کنار تیم‌داری مشغله‌های دیگر هم دارد، در یک سطح نیستند.

البته ما باید از آقای محسنی، رییس جمعیت هلال احمر گراش، تشکر کنیم که تا حد توان واقعا به ما کمک کردند. هرچند از لحاظ مالی دستشان بسته است و ما حتی سعی می‌کنیم هزینه نگهداری چمن را هم خودمان دنبال کنیم. این بی‌انصافی است که وقتی تیمی تا این سطح می‌‌رسد، از این نظر مورد هجمه قرار بگیرد. ما از هیچ نهاد دولتی هیچ کمکی دریافت نکرده‌ایم و خودمان تیم را اداره کردیم.

گریشنا: و حرف آخر؟

مجلسی: نسلی که در فوتبال گراش تا اینجا رفته، واقعا نیازمند این است که همه از آنها حمایت کنند؛ هم مردم و هم مسئولین، تا آنها به سرنوشت نسل ما دچار نشوند. هر اختلاف نظری که باشد، باید به خاطر این جوان‌ها کنار گذاشت. من شرمنده هیچ کسی نیستم تا اینجا. فقط شرمنده‌ی بازیکن‌ها و خانواده‌های آنها شدیم که از ما حمایت کردند، بخصوص در فصل درس. من دست خانواده بازیکن‌ها را می‌بوسم. از آقای فرسوده و مجموعه باشگاه هلال احمر به خاطر فراهم کردن زمینه برای این جوانان تشکر می‌کنم.

غلامی: من هم تشکر می‌کنم از همه کسانی که حتی لحظه‌ای به ما کمک کردند؛ از بزرگان تیم بخصوص آقای فرسوده که چیزی کم نگذاشتند؛ و از امام جمعه که دقیقه به دقیقه پیگیر نتایج ما بودند؛ و از همه کسانی که قصد دارند پشت جوانان را در آینده بگیرند.

4 نظر

  1. باید دست مریزاد به آقای غلامی و بقیه دوستان گفت که با امکانات محدود توانسته اند تا این رده صعود کنند .باید دست تک تک این دلسوزان فوتبال را بوسید و برای پیشرفت روز افزون آنان دعا واز همه مهم تر حمایت کرد تا بتوانند به جایگاه واقعی خود برسند و باعث افتخار گراش بشوند .

  2. مشکل از خودتونه کسی اکثر باشگاها باهاتون همکاری نمیکنن
    تو روز روشن زیر پا بازیکن میشیند با وعده های تکراری
    اول هاشم محمودی رو تو کار میکنید بعد اگر نشد از کانال زنگ زدن به خانواده طرف هر طوری شده میخوایین بازیکن رو جذب کنید
    فکر دیگر تیم ها اصلا نیستین
    همه تیم ها هم مثل شما دارن زحمت میکشن چرا شماها همش خودتون رو میبینید وفکر میکنید فقط این شماها هستین که زحمت میکشین
    کل فوتبال گراش میفهمن که چه جوری دارین بازیکن جمع میکنید بی خودی شعار ندین لطفا

  3. انشالا موفق باشین ولی چند شب پیش رفتم سالن واسه دیدن بازی هلال احمر صحنه های زشتی از طرف بازیکنان و طرفداران تیم هلال احمر دیدم که در شان این تیم نبود انشالا که با تلاش سرپرست و مربی تیم این مشکل هم حل شود که این حرکات درخور یک تیم کشوری نیست

  4. نتایج به دست امده قابل قبول بود و می توان به اینده ی این تیم امیدوار بود.ولی مربیان جوان باید به دنبال اموزش و گرفتن مدارک لازم مربی گری هم باشند و تجربه محدود فوتبالی نمی تواند ان چنان کمک کننده باشد.اینکه این تیم در شهر خود و استان غریب بود حتما دلایلی دارد که باید ان ها را صبورانه شنید و فقط دیگران را مقصر ندانست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

4 نظر
scroll to top